نقد نمایش «سانتیمتر» نمایشنامهنویس و کارگردان: مرتضی شاهکرم
فرمالیسم معناگرا و ایرانی
هومن نجفیان- نمایش سانتیمتر از کوچک شدن آدمی سخن میگوید در بیکرانهی جهان، آنجا که کالاشدن یک ارزش است و هر انسان به اندازهای که میتواند کالا خریداریکند میتواند شریف باشد و جانشین خدا شود در این خاکدان. از سوی دیگر سانتیمتر اندیشههای ساده و کوچکی را نیز بیان میکند. این اندیشههای کوچک از یک سو همان بیپشتوانگی و بیپناهی ما ایرانیان است و از دیگر سو اشارهای است به فروشندگان کالا، آنان که میتوانند بیآنکه کالایی بفروشند پولشویی کنند و خریداران کالا در برابر این هیولاها مورچگانی کوچکاند و آنانکه توان رویارویی و ایستادگی را ندارند ناگزیر بعلیده میشوند.
نمایش سانتیمتر از کوچک شدن آدمی سخن میگوید در بیکرانهی جهان، آنجا که کالاشدن یک ارزش است و هر انسان به اندازهای که میتواند کالا خریداریکند میتواند شریف باشد و جانشین خدا شود در این خاکدان. از سوی دیگر سانتیمتر اندیشههای ساده و کوچکی را نیز بیان میکند.
این اندیشههای کوچک از یک سو همان بیپشتوانگی و بیپناهی ما ایرانیان است و از دیگر سو اشارهای است به فروشندگان کالا، آنان که میتوانند بیآنکه کالایی بفروشند پولشویی کنند و خریداران کالا در برابر این هیولاها مورچگانی کوچکاند و آنانکه توان رویارویی و ایستادگی را ندارند ناگزیر بعلیده میشوند.
تکه پاره شدن و تجزیه شدن تجربهی این مردمکان است. اما همین مردمان ناتوان، این تکهپارهشدگان، میتوانند همدیگر را بدرند. دریدن یک توان است. توان نابودکردن خودت، جانک بیمقدارت و توان نابودکردن آنکس که چون جان گرامیاش میداری. چه تفاوت میکند که جانکت چه کسی باشد. تو که نمیتوانی تاراجگرمردان را بتارانی پس بتاران آن خوش نفسان تا دل آسوده شوی در ناآسودگی این جهان...
سانتیمتر نمایش یک دیگرکشی و خودکشی گروهی است. آن زمان که آدمیان در چنبرهی هیولا گرفتارند. آنان توان ایستادگی ندارند مینشینند و مرگ خویش را نظاره میکنند.
نمایش سانتیمتر نمایشی پرتوان است از این رو که هم آسمانی است و هم زمینی، آسمانی بودنش از آن رو که کوچک شدن انسان را مصور میکند در آیینهی جهان و زمینی بودنش از آنکه نابودشدگی ایرانیان را به تماشا میگذراد.
سانتیمتر داستان تبار محمود (محسن پوشانی) است. محمود میخواهد خانگی شود به داشتن یک پارمان (آپارتمان) بسنده میکند تا او و خانوارش در آن بخسبند، زنده باشند، شاید هم زندگی کنند.....