نقد نمایشـ «شلیک به تئاترشهر» نمایشنامهنویس و کارگردان: شایان افکاری
کجا درس نمایشنامهنویسی خوندی؟
هومن نجفیان- نمایش شلیک به تئاترشهر براساس فیلم گلولهها برفراز برادوی (Bullets Over Broadway) به کارگردانی وودی الن و نویسندگی مشترک وودی آلن وداگلاس مگ گراس تنظیم شده است. بله درست خواندید تنظیم شده است. اینجا ما با اقتباس مواجه نیستیم و برای اینکه شلیک به تئاترشهر یک اثر جدید نیست، افکاری هم نویسنده نیست بلکه او فیلم وودی الن را برای صحنه تنظیم کرده است. افکاری اما باهوش است و فیلمی را برای صحنه تنظیم کرده است که قابلیت صحنهای دارد و با حذف برخی صحنهها و ترکیببندی صحنههای دیگر با هم، به سادگی میتواند به یک نمایش صحنهای تبدیل شود. شاید بپرسید که من چرا نمیگویم نویسندگی و میگویم تنظیم صحنهای! نویسندگی یعنی خلق یک جهان جدید، پدید آوردن زیبایی و اندیشهورزی. کاری که شایان افکاری نمیکند. او فیلم آلن را مثله میکند، تکهپاره میکند تا قابلیت نمایش در ایران را داشته باشد. حذف صحنههای منشوری، واژگان منشوری و حذف روابط عاشقانه و...کاری که افکاری میکند آن است که اثری از آلن را سا
نمایش شلیک به تئاترشهر براساس فیلم گلولهها برفراز برادوی (Bullets Over Broadway) به کارگردانی وودی الن و نویسندگی مشترک وودی آلن وداگلاس مگ گراس تنظیم شده است. بله درست خواندید تنظیم شده است. اینجا ما با اقتباس مواجه نیستیم و برای اینکه شلیک به تئاترشهر یک اثر جدید نیست، افکاری هم نویسنده نیست بلکه او فیلم وودی الن را برای صحنه تنظیم کرده است.
افکاری اما باهوش است و فیلمی را برای صحنه تنظیم کرده است که قابلیت صحنهای دارد و با حذف برخی صحنهها و ترکیببندی صحنههای دیگر با هم، به سادگی میتواند به یک نمایش صحنهای تبدیل شود.
شاید بپرسید که من چرا نمیگویم نویسندگی و میگویم تنظیم صحنهای! نویسندگی یعنی خلق یک جهان جدید، پدید آوردن زیبایی و اندیشهورزی. کاری که شایان افکاری نمیکند. او فیلم آلن را مثله میکند، تکهپاره میکند تا قابلیت نمایش در ایران را داشته باشد. حذف صحنههای منشوری، واژگان منشوری و حذف روابط عاشقانه و...کاری که افکاری میکند آن است که اثری از آلن را سانسور میکند.
ما در ایران واژه تنظیم را بارها به کار میبریم مثلاً: تنظیم برای رادیو و... یک رفتار مکانیکی و غیرخلاقانه همان کاری که شایان افکاری انجام داده است.
اما چرا میگویم افکاری باهوش است؛ به سه دلیل: نخست آنکه اثری را انتخاب میکند که به آسانی قابلیت صحنهای شدن را دارد. دوم آنکه با وجود حذف صحنههای منشوری، اثر آن اندازه سترگ است که همچنان زیبا و تماشایی است. سوم آنکه افکاری به فیلم آلن ارجاع میدهد و از همان آغاز میگوید این نمایش براساس فیلم آلن است. اما واژه براساس هم باعث سوءتفاهم میشود برای اینکه این واژه در ایران معادل بازخوانی و اقتباس است. ای کاش افکاری از همان آغاز خودش را به عنوان نویسنده معرفی نمیکرد و مینوشت تنظیم فیلم گلولهها برفراز برادوی برای صحنه: شایان افکاری.
نکته دیگر هم که جای خردهگیری دارد آن است که شایان افکاری حق ندارد نام تازهای برای نمایش خود در نظر بگیرد. شلیک به تئاترشهر یعنی چه؟ مگر شما اثری تازه خلق کردید که به خودتان اجازه دادید آن را نامگذاری کنید.
افکاری نه تنها نام اثر آلن بلکه به صورت خودجودش نام اشخاص بازی را هم عوض میکند.
ب) سانسورکردن فیلم آلن برای نمایش در ایران
وودی آلن یک فیلمساز آمریکایی است. شاید با خواندن این سطر بگویید جوک نگو! اما من جوک نمیگویم. آلن برای مردمان آمریکا فیلم میسازد نه برای ایرانیها. هدف آلن اکران فیلمش در جشنواره فجر یا تنظیم فیلمش در ایران نیست به همین دلیل بسیاری از نکاتی که من و شما آن را منشوری میبینیم، برای او بدیهی است. شایان افکاری برای تنظیم فیلم آلن به نمایش، ناگزیر است آن را ممیزی کند. من در اینجا به ممیزیهای فیلم آلن در اجرای افکاری اشاره میکنم.
حذف روابط انسانی و عاشقانه :
یکم) حذف مثلث والنتینی (سردسته گنگها)، وارنرپرسل (مرد بازیگر) والیونیل (زن رقصنده)
البته شایان افکاری حتی نامهای اشخاص فیلم را هم تغییرداده است. چرا؟ پاسخ: توهم نویسندگی.
والنتینی در اجرای او نامش شده پادووینی
وارنرپرسل شده تام
الیو نیل شده جولیا
آیا این نامها هم منشوری بود شایان جان!
در نمایش شایان، تام و جولیا در پشت صحنه حرفهای عاشقانه میزنند و چیچ، بادیگارد جولیا، تام را تهدید به قتل میکند. اما علت دلبازی جولیا و تام بدون دیدن فیلم آلن فهمیدنی نیست.
در فیلم آلن جنس رابطه والنتینی گنگستر با یک زن با نوع روابط وارنرپرسل هنرمند تفاوت دارد. مشکل اینجاست که شایان افکاری فکر میکند در فیلم آلن، الیو نیل (یا جولیای نمایش او) بدکاره است.
در فیلم آلن، والنتینی با الیونیل مانند یک بدکاره رفتار میکند و الیو، خشمناک به سوی وارنرپرسل میرود. الیو نمیخواهد شیء باشد میخواهد انتخابگر باشد.
شایان بدون فهم فیلم، به صورت خودجوش نامها را عوض میکند و روابط را برهم میریزد.
به همین علت جوش خوردن رابطه جولیا و تام در تئاتر شلیک به تئاترشهر فهمیدنی نیست. چرا به یکباره آنها منشوری میشوند. البته این روابط منشوری را ما نمیبینیم، میشنویم.
در این نمایش ما متوجه میشویم چیچ، بادیگارد جولیا، تام را تهدید میکند. نعل به نعل فیلم. آنجا چیچ، بادیگارد الیو نیل، وارنرپرسل را تهدید میکند.
دوم) کمرنگ کردن مثلث عاشقانه هلن سینکلر زن بازیگر، دیوید شین و الن (زن دیوید)
در تئاتر افکاری ناگهان هلن و دیوید با هم رابطه عاشقانه برقرار میکنند. شایان علت روابط عاشقانه هلن و دیوید در فیلم آلن را نمیفهمد. در این فیلم مسئله هلن و دیوید یک مسئله انسانی و عاشقانه است که به روابط نزدیکتر منتج میشود.
در این فیلم هلن یک ستاره بیفروغ تئاتری است که دیوید هویت زنانهاش را به او باز میگرداند. با این وجود هلن همواره واهمه دارد عاشق دیوید شود، حتی مانع گفتن کلمات عاشقانه دیوید میشود و بارها دهان دیوید را میبندد.
آلن بازیابی این هویت زنانه را در چندین صحنه هنرمندانه میآفریند. هلن که از کلمات عاشقانه واهمه دارد در برابر هجوم حضور دیوید اندک اندک تسلیم میشود.
در فیلم آلن، هلن سینکلر و وارنرپرسل، دوروی یک سکهاند. هر دو هنرمندی چراغ مردهاند که روزگاری پر نور بودند اما اکنون خاموش و کم فروغاند. آن دو در برخورد با دو فرد جوان (الیو و دیوید) دوباره هویت اجتماعی خود را بازمییابند.
اما شایان هرگز به این زوال اشارهای ندارد از این رو منطق رفتار هلن سینکلر و وارنر پرسل (تام) در نمایش شلیک روشن و آفتابی نیست.
در فیلم آلن، این دو هنرمند به علت انزوا و دورماندگی از تماشاخانه اعتیاد دارند. هلن سینکلر الکلی و دائمالخمر است و وارنر معتاد به خوردن غذا است. به همین علت جنون وارنرپرسل در فیلم آلن قابل فهم است. اما علت پرخوری تام معادل وارنرپرسل در نمایش شایان روشن نیست.
در فیلم آلن، وانرپرسل، این مرد منزوی، ناگهان با پریدریایی به نام الیو نیل مواجه میشود و تعادل ذهنیاش برهم میخورد اما هنوز این لقمه چرب و لذیذ را نبلعیده که از سوی چیچ، بادیگار الیو، تهدید به مرگ میشود و دیوانهوار غذای سگها را به نیش میکشد.
این نکته از دید شایان افکاری پنهان مانده از این رو نه علت رفتاری تام معلوم است (جنون پرخوری و رابطه عاشقانهاش با جولیا) و نه رفتار هلن سینکلر. در این نمایش همه چیز در سایه و تیرگی است.
شایان افکاری یک بار فیلم را ببین. در تئاتر تو اصلاً معلوم نیست چرا ستاره مشهوری مثل هلن سینکلر به یک نویسنده جوان عشق میورزد و ناگهان او را به خانهاش دعوت میکند و چرا تام و جولیا به هم برمیخورند.
سوم) حذف مثلث شلتون فلندر (دوست دیوید) دیوید شین و الن:
شایان افکاری به طور خودجوش نام تام را جایگزین شلتون فلندر میکند. چرا؟ نام شلتون منشوری است؟
از سوی دیگر در تئاتر شایان افکاری دیوید شین پس از جدایی از الن (همسرش) هرگز او را نمیبیند و گرفتار دنیای هنر میشود اما دیوید در فیلم وودی آلن دنیای هنر را رها میکند و به الن میپیوند. از مشکل دیوید شین در فیلم آلن، آن است که مردم به خاطر هنر عاشق هنرمندان میشوند یا به خاطر فردیتشان. این موتیف تکرارشونده فیلم است. علت ناخوشی و گیجی دیوید شین دیالوگ نخست ریتا معشوق شلتون فلندر است.
«ریتا: به نظر اشتباهی که مازنا میکنیم اینه که عاشق یه هنرمند میشیم. عاشق هنرش میشیم نه خودش»
(فیلم گلولهها برفراز برادوی)
این دیالوگ در نخستین صحنههای فیلم وودی الن شنیده میشود و تعادل ذهنی دیوید را برهم میزند. بدون فهم این دیالوگ، فهمیدن فیلم آلن و درک دومثلث عاشقانه ذیل ناممکن است.
مثلث الف) هلن سینکلر (زن بازیگر)، دیوید شین و الن (زن دیوید)
مثلث ب) شلتون فلندر (دوست دیوید) دیوید شین و الن:
«دیوید: من رو به عنوان یه مرد دوست داری یا هنرمند
الن: هردوتاش
دیوید: خوب اگه معلوم شد من واقعاً یه هنرمند واقعی نباشم
الن: من میتونم یه مرد رو دوست داشته باشم اگه یه هنرمند واقعی نباشه ولی نمیتونم یه هنرمند رو دوست داشته باشم اگه یه مرد واقعی نباشه....»
(فیلم گلولهها برفراز برادوی)
شایان افکاری مسئله آلن روابط زنان و مردان هنرمند است، چیزی که تو اصلاً متوجه نشدی.
شایان نادانسته روابط اشخاص فیلم را سانسور میکند و بدون آنکه بداند چیزکی به نام متن تولید میکند اما در نمایش او منطق رفتار اشخاص بازی روشن نیست.
مشکل من نه تنها با شایان بلکه با کارگردانان سرزمینم آن است که دوستان هنرمند من با مثله کردن و سلاخی کردن یک شاهکار، یک اثر خام خلق میکنند. این دوستان عزیز بیخود و بیجهت توهم نویسندگی دارند و روابط شخصیتها را بیدلیل حذف میکنند.
کارگردان بدون داشتن نگاهی نو برفیلم آلن، یک فیلم هنری را مثله میکند و نام خود را نویسنده میگذارد. اینجاست که من هم مانند دیوید از شایان میپرسم «کجا درس نمایشنامهنویسی خوندی؟»
افزودنیهای پایانی نوشتار
تکمله نخست:
در فیلم گلولهها برفراز برادوی (جنیفر تیلی) نقش الیو نیل را بازی میکند و در نمایش شلیک به تئاترشهر حسین کشفی اصل همین نقش را با نام جعلی جولیا بازی میکند. به گمانم این جابهجایی به داد نمایش رسید و من نبوغ کشفی اصل که بدون رفتار منشوری توانست این نقش را بیافریند را میستایم.
تکلمه دوم: شایان افکاری اگر ادعای نویسندگی نداشته باشد کارگردان خوبی است و نمایش او بیانگر توانمندی خلاقیتهای فردی اوست. بهترین صحنه کارگردانی او طراحی صحنهی رانندگی چیچ و جولیا است. این صحنه بدون حضور خودرو و با استفاده از ژست بازیگر و میزانسن کارگردانی زیبا و خلاقانه بازنمایی شده است.