نقد نمایش زهرماری نویسنده: رضا بهاروند ـ احمد سلگی کارگردان: علی احمدی
دشنام به جمعیت
نه در مسجد دهندم ره که رندی / نه در میخانه کاین خمار خام است. به محض حضور در سالن آوای خوش تلاوت قرآن روح و جان را جوان میکند. بر صحنه تعدادی دبه که شمارشان هم اندک نیست، چشم را نوازش میدهند. صدای فراوان، همهمه حمیت و جمعیت و رفت و آمدهای تمرکزگریز، ظلمات و هجاها. با شنیدن صدای صوت قرآن، به یاد اجرای نمایشنامه (ناگهان هذا حبیب الله، مات قتیل الله و هذا فی حب الله) اثر عباس نعلبندیان به کارگردانی آربی آوانسیان در تئاتر شهر به سال 1352 میافتم: تداعی به جا و به موقعی است که نشان میدهد آوای ملکوتی قرآن چه بار نمایشی ویژهای دارد. در «زهرماری» البته کار از خط فرضی صداها عبور کرده و به گونهای تاکید و تصریح تبدیل شده است. در کار آربی، صداها کم و کوتاه اما در عین حال همان کارکرد نمایشی را داشتند. در این جا موتورسیکلتی هم....
ادامه ی این نقد را می توانید در شماره 228 مجله نمایش مطالعه بفرمایید.