در حال بارگذاری ...
...

تئاتر در دوران رکود اقتصادی

در اسکاتلند: پیروزی مقابل ایدئولوژی «صنایع خلاق» (اسکاتلند)

مارک براون

مترجم: فاطمه خسروی

در اسکاتلند مانند بیشتر کشورهای اروپایی بحران اقتصادی کنونی منجر به کاهش مقدار نقدینگی قابل استفاده دولت برای بخش هنر شده است. با این حال مورد اسکاتلندی‌ها نه تنها به واسطه‌ی مباحثات درباره‌ی پول بلکه با تشکیل دادگاه جنجالی که اساسا سیاسی و ایدئولوژیکی بوده است این جریان را تحت تسلط خود گرفته است.

اواخر سال 2011 اعلام شده بود که اسکاتلند به تازگی گروه بودجه‌ی هنرهای دولتی یا «سازمان به ظاهر غیر دولتیِ» کریتیو اسکاتلند را پایه‌گذاری کرد (که به واسطه‌ی ادغام انجمن هنرهای اسکاتلند و گروه بودجه‌ی سینمای اسکاتلند شکل گرفت) که کاهشی در بودجه‌ی دو درصدی‌اش قابل دید بود. همزمان با این موضوع، بخش قابل ملاحظه‌ی بودجه‌اش نه به‌طور مستقیم از جانب دولت بلکه از طریق افزایش نقدینه توسط نشنال لاتاری موجود بود. اهمیت این موضوع اینجا بود که تحت قوانین مربوط به لاتاری، چنین پولی نمی‌توانست برای بودجه‌ی کلی هنرمندان یا شرکت‌های هنری مورد استفاده قرار گیرد، بلکه بیشتر تنها در اختیار پروژه‌های شخصی و تمام متقاضیان قرار داشت.

همانطور که منتقد تئاتر اسکاتلند و مفسر اجتماعی جویس مک میلان در روزنامه‌ی اسکاتمن نوشته، سازماندهیِ مجدد الویت‌ها و تخصیص مجدد بودجه که نیازمند این تغییرات بود، به شدت برای هر آژانس هنری که خوب مدیریت می‌شد غیر قابل درک بود. با این حال به جای اینکه شرایط جدید اشاره‌ای به برنامه‌ریزی ماهرانه‌ی مالی و سازمانی داشته باشد، کریتیو اسکاتلند در می‌ 2012 اعلام کرد که تمام برنامه‌ی بودجه‌ی رده متوسط قابل تغییرش را برمی‌دارد؛ برنامه‌ای که در چهارچوب 49 سازمان هنری کوچک تا متوسط (شامل ارکستر جاز ملی اسکاتلند و شرکت‌های تحسین شده‌ی تئاتر گرید آیرون و ونیشینگ پوینت) به مدت دو یا سه سال برای کارهای هنری خودشان بودجه دریافت کردند. به تمام این 49 سازمان با اندکی یا بدون هیچ‌گونه مذاکره‌ای اطلاع داده شده بود که سطح امنیتی که آنها به واسطه‌ی بودجه‌ی قابل تغییر در اختیار داشتند با رقابتی برای بودجه‌ی پروژه‌ی شخصی جابه‌جا شده است.

مخالفت شدیدی با تغییر این خط مشی که نوعی از داروینیسم فرهنگیِ «بقای اصلح» بر سرِ ثبات مالی برای هنرمندان را مورد حمایت قرار داده و قدرت فزاینده‌ی وسیعی به خاطرِ تولید هنری به کریتیو اسکاتلند بخشیده، شایع بود. اندریو دیکسون به عنوان اولین مدیر اجرایی کریتیو اسکاتلند اعلام کرده بود که در بحبوحه‌ی این معرکه‌ی بزرگ، یعنی در فوریه  2010، خط‌مشی در پیش گرفته شده اساسا اشتباه بوده و (عجیب آنکه به کریتیو اسکاتلند برای تاریخچه‌ی آشکارش برای چیزی که توسط دولت اسکاتلند به عنوان «سال کریتیو اسکاتلند» طراحی شده بود بسیار توجه شده است) فاجعه‌ی ارتباطات عمومی را همراه داشته است.

هنرمندان چنین تفهیم کردند که آمادگی رها کردن کسوت مجازی شان را برای همساز کردن کاهش‌ها در بودجه‌ی کلی بخش‌های هنر دارند. چیزی که آنها تحملش را نداشتند برتری زیاد و غیر معمول کریتیو اسکاتلند در برداشتن ناگهانی بودجه‌ی 49 سازمان هنری و جابجایی‌اش با یک جنگ تن به تن برای موفقیت در پروژه‌های شخصی بود که قادر مطلقش خودِ کریتیو اسکاتلند است. برخی هنرمندان دم از رفتن از کشور یا شرکت‌هایشان می‌زدند، دیگران از ترس مجازات در تصمیم‌گیری‌های آینده  بودجه حتی در خلوت هم بر ضد این خط‌مشی حرفی نمی‌زدند. همچنین گفتن این موضوع خالی از لطف نیست که در بحبوحه‌ی اعتراض هنرمندان (برخی اعتراضات علنی بودند، برخی به طور محرمانه به کریتیو اسکاتلند و برخی هم در خلوت به هنرمندان، منتقدان، خبرنگاران و بی‌شک به سیاستمداران) منتقدان حامی هنرمندان بودند؛ مثلا مراسم جوایز منتقدان تئاتر اسکاتلند در جون 2012 در ترون تئاتر گلاسگو برای رسوایی کریتیو اسکاتلند توسط منتقدان مهم تئاتر این کشور درخور توجه بود...

ادامه‌ی این مطلب را می‌توانید در شماره‌ی 229 مجله‌ی نمایش بخوانید.