تاثیر ادبیات مکتوب کودک و نوجوان بر تئاتر تعلیمی
تاثیر ادبیات مکتوب کودک و نوجوان بر تئاتر تعلیمی 2
تاثیر ادبیات مکتوب کودک و نوجوان بر تئاتر تعلیمی 3
ادبیات مکتوب ایران به لحاظ غنای مفاهیم و قدمت و حضور پر رنگ چند هزار ساله و ظهور اندیشمندان و نویسندگان پارسی زبان در طول تاریخ، توانسته یکی از گنجینههای شاهکار ادب جهانی را رقم بزند تا بعدها دستمایه اندیشههای فرهنگی، هنری و فلسفی و بنمایه تئاتر کودک و نوجوان شود. منابع ادبی ارزشمند مکتوب دورههای تاریخی دیرینیان و توجه غالب آنها به فرهنگ کودک و نوجوان، به ویژه در صد سال گذشته، زمینهساز شاخهی دیگری از ادبیات گردیده که امروزه آن را ادبیات نمایشی مینامند. در این پژوهش کوشش میشود تاثیر گلستان و بوستان سعدی بهعنوان شاخصه ادبیات مکتوب کهن، که رابطه نزدیکی با جهانبینی کودک و نوجوان و نیازها و خواستگاههای آنان دارد، با تاکید بر تعلیم و تربیت از طریق تئاتر مورد بحث قرار گیرد. اهمیت رشد و توسعهی فرهنگی کودک و نوجوان، همواره در دورههای مختلف تاریخی، از عصر آغازین زندگی اجتماعی تا حال، جایگاه ویژهای برای ادب پژوهان، و نویسندگان و مترجمان ایرانی داشته است. آنها در نوشتن کتابهای ا
احمد بیگلریان
1ـ تاثیرسعدی با بوستان وگلستان بر پیکرهی تئاتر کودک و نوجوان
گلستان با 180 حکایت در هشت باب و هر باب با تقسیمبندی موضوعی: سیرت پادشاهان، اخلاق درویشان، فضیلت قناعت، در فواید خاموشی، عشق و جوانی، ضعف و پیری، تاثیر تربیت و آداب صحبت، و بوستان با ده باب با محوریت موضوعات: عدل و تدبیر، احسان، عشق و مستی و شور، تواضع، در رضا، درقناعت، در عالم تربیت، در شکر بر عافیت، توبه و راه صواب، مناجات، با نظمی فاخر و زیبا، مجموعهای از دهها قصه و حکایت و روایتاند و امروزه یکی از ماندگارترین آثار مکتوب پارسی هستند. شیوه نگارش و نثر و نظم بینظیرسعدی در گلستان و بوستان، زبان پارسی را آهنگین و شاعرانه نموده است. نثری آمیخته به شعر همراه با مفاهیمی پر مغز با ایجازی متبحرانه درکوتاهترین عبارات.
حمیدرضا نعیمی، نویسنده و کارگردان، در روز بزرگداشت سعدی با بیان اینکه آثار سعدی قابلیت اقتباس برای نگارش نمایشنامه و فیلمنامه را دارند، بیان کرد:
«سعدی به اعتقاد من یک مینیمالنویس قهار است و داستانهای او از ویژگیهای داستانهای مینی مال که امروزه از آنها خیلی استفاده میشود برخودار است و سعدی یکی از پیشروهای این نوع ادبی در جهان است».
حکایات سعدی، سرشار از اندیشههای پاک انسانی است.
وحید سبزیانپور، عضو هیئت علمی دانشگاه رازی، بیان میکند که «آثار سعدی متعلق به بشریت است» هریک از حکایات سعدی، ایدهایست برای نوشتن یک نمایشنامه برای کودکان و نوجوانان و یا اقتباسی تمام عیار برای صحنههای نمایش. سعدی گلستان را در سال 656 هجری نوشته است. چیزی حدود 781 سال پیش. با ورود به یک فرضیه مباحث این پژوهش را آغاز میکنیم:
اگر در عصر سعدی و خلق گلستان و بوستان، تئاتر به مثابه امروزی رونق داشت، آیا سعدی همچنان گونه نوشتاری حکایت را برای بیان مفاهیم خود انتخاب مینمود؟ بیشک نه.... قطعا عرصه ادبیات نمایشی را کاربردیتر از سایر گونههای دیگر نوشتاری برای بیان نظرات اخلاقی خود مییافت. اگر سعدی ارتباط کودکان با دنیای نمایش را به ویژه تئاتر تعلیمی که امروزه بهعنوان یک رویداد آموزشی بنیادین پایهگذاری شده است را میشناخت، بدون تردید نمایشنامهنویسی میشد که اکثر ایدههای تعلیمی خود را در غالب شیوههای نمایشی برای کودکان و نوجوانان به رشته تحریر در میآورد. زیرا که نگاه اندیشمندانه به تصویر، فضاسازی، موقعیت، زمان و مکان در اکثر حکایتهای سعدی به روشنی دیده میشود که قرابت و نزدیکی تفکر او را با دنیای نمایش روشن میکند. مانند بخشی از این حکایت:
«سالی از بلخ به با میانم سفر بود و راه از حرامیان پُر خطر. جوانی بدرقه (به بدرقه) همراه من شد. سپرباز، چرخانداز، سلحشور، بیش زور، که ده مرد توانا کمان او زه کردندی و زور آوران روی زمین پشت او بر زمین نیاوردندی، ولیکن چنان که دانی، مغتنم بود و سایه پرورده، نه جهان دیده و سفر کرده. رعد کوس دلاوران به گوشش نرسیده و برق شمشیر سواران ندیده. نیفتاده بردست دشمن اسیر / به گَردش نباریده باران تیر /...» در این روایت نصف و نیمه، دنیایی از فضا و تصویر و رنگ و حرکت دیده میشود که مختص صحنههای نمایشی است.
دلیل دیگر، بافت موضوع در ریشهیابی حکایات گلستان و بوستان بر اساس یک تم واحد است، آنچه که ساختار ادبیات نمایش را پیریزی میکند، و به شیوه روایت در غالب مفهومگرایی پدیدآمده است. تمهایی پیرامون اخلاقیات، تربیت، آموزش، جامعه، قدرت حاکمان و روابط اجتماعی.
در این مورد آقای حاجی بابایی، دبیر نشست نگاهی تازه به گلستان، معتقد است که «سعدی در ساختار سیاسی جامعه و حاکمان عصرخود، آنها را مورد انتقاد قرار داده و گفتمان قدرت را در جامعه به نقد کشیده است».
موضوع و ِتمهای حکایات سعدی همگی براساس فرهنگ اجتماعی و انسانی پایهریزی شده و به پیچیدگیهای دانش انسانی میپردازد.
(منوچهر اکبرلو) پژوهشگر هنری در مقاله ضرورتهای حضور فانتزی در تئاترکودک و نوجوان معتقد است که «برخی از حکما و فلاسفه اعتقاد دارند که اخلاق امری اکتسابی است و نه فطری» و «کاتارسیس ارسطو در تامین سلامت روانی از طریق بیان موثر عواطف در قالب تجاربی دراماتیزه شده، که قادر است کششهای فطری بشر را به مرتبهای بالاتر ارتقا دهد، روشن میشود».
بنابراین میتوان تاکید داشت که بیان موضوعات انسانی و اخلاقی به آسانی قابل اکتساب است و میانبُرترین راه، صحنه و نمایش است تا با نگاهی نو در اندیشه و تم آثار مکتوب ادبی پیشینیان به جستوجو پرداخت.
در گلستان، دیالوگ و گفتوگوی شخصیتها در روند حکایت، نقش بارزی دارد و به گونه نمایشی بیان میشود. سعدی مانند یک نمایشنامه نویس عمل میکند و گفتوگوها را از متن اصلی روایت و توصیف جدا میکند. مانند مونولوگ زیبایی که حکیم برای پسرانش نقل میکند:
حکیمی پسران را پند همی داد که جانان پدر، هنر آموزید که مُلک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است. یا دزد به یک باره ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد. اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده. وگر هنرمند از دولت بیفتد، غم نباشد که هنر در نفس خود دولت است. هرجاکه رود قدر بیند و بر صدر نشیند و بیهنر لقمه چیند و سختی بیند.
و یا این گفتوگوی پر مغز در این حکایت که ایدهای است برای نوشتن یک نمایشنامه خوب که با کلماتی نظیر (پرسیدند) و یا (گفت) دیالوگ را از توضیح و توصیف جدا میکند و کلیت متن را تبدیل به یک گفتوگوی مفهومی نمایشی مینماید.
حکیمی را (پرسیدند) از سخاوت و شجاعت کدام بهتراست؟ (گفت) آنکه را سخاوت است شجاعت حاجت نیست.
گفتوگو و درگیری نمایشی در بخشی از حکایتهای نظمی سعدی هم دیده میشود. مانند این حکایت شیرین و دلانگیز که قالب اجرایی در صحنه را دارد:
«دیدم گل تازه چند دسته / برگنبدی از گیاه رسته /گفتم چه بود گیاه ناچیز / تا در صف گل نشیند او نیز / بگریست گیاه و گفت خاموش / صحبت نکند کرم فراموش / گرنیست جمال و رنگ و بویم/ آخر نه گیاه باغ اویم / من بنده حضرت کریمم /پرورده نعمت قدیمم / گر بیهنرم و گر هنرمند / لطف است امیدم از خداوند / با آنکه بضاعتی ندارم / سرمایه طاعتی ندارم / او چاره کار بنده داند / چون هیچ وسیلتش نماند / رسم است که مالکان تحریر / آزاد کنند بندهی پیر / ای بار خدای عالم آرای / بر بنده پیر خود ببخشای / سعدی ره کعبه رضا گیر/ ای مرد خدا در (ره) خدا گیر/ بدبخت کسی که سر بتابد / زین در که دری دگر بیابد»
یک نگاه موشکافانه به حکایات گلستان و بوستان و کشف تِم اصلی حکایتها و تطابق آن با نیازهای امروز کودکان و نوجوانان، با مهارت درک زیبایی شناسی و اجرایی فانتزی، میشود نمایشنامهای اقتباسی موجزی نوشته شود که بارها در سالنهای نمایش با تکنیک روز طراحی و اجرا شود. برخی از نمایشنامههای امروزی برای کودکان و نوجوانان سطحی و بدون جذابیت موضوعی است. بیمحتوایی و نگاه تجاری به کودک و نوجوان در اینگونه آثار، کمکی به گسترش و تعالی اندیشه و تفکر و خلاقیت کودکان نمیکند؛ درحالیکه تجربه گرانبهای ادبیات مکتوب پیشینیان، به آسانی میتواند این خلاء بیمحتوایی را پُر کند. استفاده از تجربه گذشتگان، کمک شایانی است به کودکان و نوجوانان امروز. پاتریک هانری میگوید: «فقط یک چراغ هست که مرا هدایت میکند و آن چراغ تجربه است»...