نمایش خلاق حق همه است
دکتر یدالله آقاعباسی
در مطلب پیش رو سعی بر آن است تا بیان شود چگونه میتوان از «نمایش خلاق» به عنوان ابزار و امکانی برای پرورش و توسعهی خلاقیت و حفظ هویت بشر امروز در دنیای هجوم رسانهها و تکنولوژی اطلاعات استفاده کرد.
عصر اطلاعات عصر ارتباطات مجازی است و یکی از نمادهای این عصر تلفن همراه است با همهی قابلیتها و امکانات بینظیرش. این کامپیوتر کوچکی است که میتواند کارهای بزرگ بکند و در کسر ثانیهای فاصلههای زیاد را کوتاه کند. ساعتها میتواند آدمها را سرگرم کند. میتواند بر رفتار فردی و جمعی آدمها تأثیر بگذارد و تا همین حالا هم گذاشته است. پرسش این است که آیا انسان هم پا به پای این قابلیتهای فراوان که لزومی به برشمردن آنها نیست، گامی از آنچه که بوده پیشتر رفته؟
دانشمندانی که در حوزهی اطلاعات، دانششناسی، فیزیک و امثال آن کار میکنند گاه در کنار همهی مژدهها و گفتن همه خوبیها، سخنان نومید کنندهای هم میزنند. مثلاً در مورد استفاده از موبایل به این نکتهها اشاره میکنند:
کاهش توجه به محیط اطراف
تغییر در کاربرد حواس
غلبهی حریم خصوصی
کاهش آداب نزاکت اجتماعی
عمومی شدن حریم خصوصی
دستاندازی به حریم خصوصی دیگران
تقویت سرعت سالاری
و ...
ممکن است کسی برایش مهم نباشد که نزاکت اجتماعی کاهش یابد، یا حریم دیگران پایمال گردد. باکی نیست، خیلیها هم جان آدمها برایشان ارزش ندارد. بسیاری از آدمها سرزمین را با حساب بانکی محاسبه میکنند. برای بعضی از آدمها مهم نیست که جامعه پیشرفت کند یا در راه قهقرا باشد. خیلی از آدمها ممکن است توی دلشان بگویند: پس از مرگم جهان را آب گیرد! لابد بعضیها هم قدرت درک این مفاهیم را ندارند.
اما فکر کنید جامعهای باشد که در آن کسی به محیط اطرافش توجه نکند، تمرکر نداشته باشد، حواسش از کار بیفتد، دیگران را آدم حساب نکند و شب و روز از سرعت سرسام بگیرد. ما که نداریم، ولی چنین جامعهای سرش را بگیری پایش کجا میرود، پایش را بگیری سرش کجا؟ ما که نداریم. ولی اگر جامعهای داشته باشیم که در آن جان دیگران، حق دیگران، سلامت دیگران، دارایی دیگران ارزشی نداشته باشد، چنین جامعهای چه جور جهنمی خواهد بود؟ جامعهای که در آن سبقتجویی، منفعتطلبی شخصی، انزوا، خودشیفتگی و تکبعدی بودن حرف اول را بزند، چگونه آیندهای خواهد داشت.
چرا اینها را میگویم؟ چون مدرنیست ابزاری مایهی افزایش اضطراب، انزواطلبی، خودشیفتگی و افسردگی است اگر پادزهری نداشته باشد.
دانشمندان میگویند رسانهها محدودیتهای انسان را برمیدارند، مکانیزمهای تنظیمی را کاهش میدهند،هارمونی را از میان میبرند و روز به روز فربهتر میشوند.
کمکم کار به جایی میرسد که نمیتوانید آنها را خاموش کنید و احتمالاً روزی خواهید رسید که آنها شما را کنترل میکنند و بر شما مسلط میشوند، نه شما بر آنها.
این زندانی است که انسان با دست خود برای خود میسازد. مخالفت با آن هم نه ممکن است و نه عاقلانه. کدام انسان خردمندی خود را از امکانات جامعه نوین محروم میکند و با خشک مغزی و تعصب به عصر حجر برمیگردد. البته همیشه بودهاند کسانی که به غارها پناه بردهاند و یا تمام عمر مثل سمعان عمودی بر ستون یا بر بلندی دوری زیستهاند و گفتهاند «دلاخو کن به تنهایی که از تنها بلاخیزد». اما انسان موجودی اجتماعی است و نمیتواند و نباید خلاف سرشت خود رفتار کند، مگر بیماری دل از دنیا برکنده و به شاهد مرگ گرویده باشد...
ادامهی این مطلب را میتوانید در شمارهی 231 مجلهی نمایش بخوانید.