معرفی کتاب
دل و دشنه!
نویسنده: محمدرضا آریانفر
نوبت چاپ: 1397- اول
ناشر: کتاب نیستان
«دل و دشنه» مجموعهای از سه نمایشنامه است که همگی در پرسوناژ ایران عهد قجری و با مضمون پهلوانی نوشته شدهاند. در مقام مضامینی چون عشق و عزت برای آریانفر محوریتی دو چندان دارد و همواره در متنهای خود بر آنها تأکید کردهاست. در نمایشنامههای این مجموعه نیز وی با تأسی به همین اتفاق به سراغ طرح دراماتیک موضوعات مدنظر خود رفتهاست.
آریانفر درباره نگارش این اثر میگوید: سرک کشیدن به دنیای پرحیرت پهلوانان و معرکهگیران و پردهخوانان، میدانستم ورسیون دیگری میطلبد و سالها ممارست میخواهد و تحقیق و زندگی کردن با آدمهایی که گوشهی ذهنت مینشینند، آدمهایی که چندان که بگردی، چندان نخواهی یافت که چون بسیاری دارند میروند که بشوند یک خاطره! و من میخواستم ازخاطره فاصله بگیرم و گشتم و قصهای یافتم از این دست آدمهایی که اینک قصه شدهاند و فقط باید آنها را در کادر تصاویر دید و گفتِ فلان و فلان و این نسلی که میشناسم چندان آمُختهی فرهنگ انسانی و پهلوانانهی این قماش آدمهایی که کیمیا شدهاند، نیستند. هرچه بیشتر به آنها میاندیشیدم خود را تهیتر احساس میکردم و چراغی نبود که اگر بود در روشنایی روز هم نمیشد آنان را یافت و نوشتن «نقلِ آخِر» راه را هموار کرد. نوشتم و سپس فردوسی آمد سراغم و آمرانه خواست که «مویه کور» را بنویسم و بروم سراغ رستم و مرگ ناجوانمردانهی سهراب! که باز نوشتم. میپنداشتم آسودهی خیالیام که دیگر کاری به کارم ندارد و باید بروم سراغ ِ پهلوان «امجد» گود زورخانه، کُشتی که حرمتش را در گود زورخانه یافت و در میادین نمایشی و فرمایشی از دست داد، آدمهایی که دوشادوش زمان و مدرنیته میکوشیدند حذف این آدمها را زودتر رقم بزنند و «دل و دشنه» را نوشتم که باید سپاسدار استاد حکیم رابط و فرامرز طالبی و نصراله قادری باشم که برای چاپ انگیزهایشیرین شدند.