در حال بارگذاری ...
...

نقد نمایش تبرئه

آش نخورده و دهان سوخته

نقد نمایش تبرئه

آش نخورده و دهان سوخته

نویسنده: جسیکا بلنک، اریک جنسون

مترجم و کارگردان: منیژه محامدی

رضا آشفته

چه خوب است که برای دومین بار در تهران نمایش تبرئه اجرا می‌شود چون نمایشی است درباره محکومیت افراد بی‌گناه که نه تنها در آمریکا بلکه در تمام دنیا وجود دارند و ما با این متن و اجرا می‌توانیم شاهد مستنداتی از شرایط بی‌گناهی این افراد باشیم.

 سیستم قضایی و برگزاری دادگاه و حضور پلیس و پیگیری‌های قضایی و حتی اعمال نفوذ شهود قلابی یا با خطای دید در ایجاد چنین وضعیت‌هایی نقش داشته‌اند که در آن بی‌گناهان متهم شناخته شده و بنابر جرم ناکرده تنبیه و مجازات شده‌اند؛ این هم خود شامل انواع حکم‌های قضایی بوده که از زندان و تبعید گرفته تا اعدام و غیره را شامل می‌شود و در یک نگاه عادی آش‌نخورده و دهان سوخته شامل حال این بی‌گناهان شده‌است.

چه بسا اجرای چنین متنی در دنیا، ما و جامعه را متوجه خطای دیدمان گرداند که اولا قضاوت و داوری را امری دشوار بدانیم و زمانی که در چنین جایگاهی قرار می‌گیریم حتما چند جانبه‌گرایی را رعایت کنیم و دوم اینکه بپذیریم چنین خطایی هست و برای ابراز بی‌گناهی این افراد و پوزش‌خواهی و رفع و جبران آن بکوشیم. اینها کارکرد نمایش تبرئه را بر ما گوشزد می‌کند. حالا با هر میزان خبط و خطایی هم اجرا شده‌باشد، در کل می‌تواند گویای مطلبی باشد و ما را نسبت به انسان‌ها، رعایت حق و حقوق دیگران که بسیار هم مهم و برابرمحور و برابرخواه نیز تلقی می‌شود، آگاه کند. بنابراین محامدی به ضرورت اجتماعی حضور در تئاتر تاکید می‌ورزد که تعهد و الزام اجتماعی داشتن نه تنها بد نیست که یکی از بهترین حالت‌های ممکن برای انجام کارگردانی و حضور در بطن تئاتر است و جامعه ما که در حال پیشرفت است، باید آگاهی بخشی به افراد جامعه را اصل و اساس قراردهد.

 

درباره اهمیت متن

منیژه محامدی همین نمایش را به نام تبرئه‌شدگان در آذر ماه 86 در تالار سایه اجرا کرد و حالا پس از 11 سال بر همان متن تاکید می‌کند و این یعنی نمایشنامه بسیار مهم است.   

  اریک جنسن و جسیکا بلنک در سال 2004 تبرئه شدگان را به طور مشترک در آمریکا نوشته و به چاپ رساندند، این متن جوایز معتبر بین‌المللی را دریافت‌کرد و توسط محامدی ترجمه و بازنویسی شد. این نمایشنامه براساس داستان واقعی تبرئه شش آدم بی‌گناه تنظیم شده‌است و هیچ‌گونه اتفاق تخیلی در آن نمی‌افتد! که ای کاش کمی می‌افتاد زیرا لازمه القای درد، بیان حسی و احساسی آن است و شاید تاکید بر مستندشدن، مانع از بروز آن شده چون در تئاتر مستند، بروز احساسات با بیگانه‌سازی و مهار آن جلوه می‌یابد که در این اجرا از آن غفلت شده و به وجه دقیق و منطقی متن تاکید شده است.        

 

مفهوم بی‌گناهی

شاید بشود مضمون اصلی تبرئه را بی‌گناهی در نظر گرفت. در لغت‌نامه دهخدا در باره‌ی بی‌گناهی آمده است: بی‌تقصیری و بی‌جرمی. و در ادامه شعری از فردوسی برای فهم واژه آورده‌است:

ازین بی‌گناهیش نخجیروار

گرفتند شیون به هر کوهسار.

در مقابل درباره‌ی واژه تبرئه در فرهنگ معین آمده است:

پاک کردن. رفع اتهام کردن.

محکومیت بی‌گناهان یکی از مصادیق خطاهای قضایی است. بنابراین، این برداشت که این دو مفهوم را معادل هم می‌داند نادرست است. البته، مهم ترین مصداق خطای قضایی، محکومیت افراد بی‌گناه است. بی‌گناهی می‌تواند واقعی یا حقوقی باشد. منظور از بی‌گناهِ واقعی یعنی محکومی که اساسا جرم انتسابی را مرتکب نشده و به اصطلاح ناکرده‌بزه است. بی‌گناه حقوقی، محکومی است که رفتار مجرمانه انتسابی را مرتکب شده‌است ولی محکومیت وی از طریق نقض تشریفات دادرسی عادلانه حاصل‌آمده‌است. این تقسیم‌بندی با وجود برخی مزایا، تا حدودی گمراه‌کننده است. زیرا در بسیاری از موارد عملا بی‌گناهی واقعی و حقوقی بر هم منطبق می‌شوند. برای نمونه، پژوهشگرانی که قایل به این تقسیم‌بندی هستند مواردی مانند عدم کفایت ادله اثبات را از نوع خطای شکلی و فنی می‌دانند. درحالی‌که اصولا متهم زمانی بی‌گناهی واقعی اش ثابت می‌شود که ادله‌ای که جرم او را ثابت کنند و فرض بی‌گناهی او را نقض کنند وجود نداشته‌باشند. در واقع، محکومیت بی‌گناهان، محکومیتی است که مبتنی بر ادله نادرست یا مخدوش است. با وجود اختلاف نظرها، اغلب پژوهشگران، مفهوم مضیق بی‌گناهی یعنی بی‌گناهی واقعی و نیز ضابطه عینی یا رسمی در تشخیص بی‌گناهی را مبنای مطالعات خود در زمینه محکومیت بی‌گناهان قرار داده‌اند.

در ایالات متحده امریکا یکی از نهادهای پیچیده اجتماعی، سیستم عدالت کیفری است. در این کشور از تاریخ تشکیل اداره معاونت اجرای قانون که در اواخر دهه 1960 به منظور مبارزه با جرم و ایجاد امنیت فردی بیشتر بوجود آمد، میلیون‌ها دلار صرف مؤسسات و برنامه‌های مربوط به این سیستم شد. با این حال به دلیل تناقضات و کاستی‌های بسیار این سیستم و حاکمیت بوروکراسی اداری، احکام خطایی فراوانی از سوی دادگاه‌ها صادر می‌گردد که منجر به حبس غیرقانونی بی‌گناهان می‌شود. وجود این محکومیت‌های خطایی، خود دلیلی برای کاهش اعتبار این سیستم و رکود آن است.

کتاب «محکوم اما بی‌گناه» نوشته رونالد‌هاف، ای راتنر و ادوارد ساگارین که در ایالات متحده امریکا در سال 1996 به چاپ رسیده است؛ درباره‌ی همین بی‌گناهان بی‌شماری است که در آن کشور بارها دچار حکم‌های ناحق شده‌اند.

در این کتاب می‌خوانیم که بی‌گناهان محکوم افرادی هستند که به دلیل اتهامات کیفری توقیف شده‌اند، اگر چه ضرورتاً اتهام آن‌ها سرقت مسلحانه، تجاوز به عنف و یا قتل عمد نیست. به عبارتی دیگر محکومان بی‌گناه کسانی هستند که به اتهام خود اعتراف کرده‌اند یا با وجود بی‌گناهی، کیفرخواست یا رأی هیأت منصفه بر مجرمیت آن‌ها صادر شده است. این تعریف از محکومان بیگناه، گروه‌های متعددی را شامل نمی‌شود؛ از جمله آن‌ها کسانی هستند که قبل از محاکمه برای مدتی طولانی ـ ماه‌ها یا سال‌ها ـ زندانی بوده و سرانجام تبرئه شده‌اند و بی‌گناهیشان از سوی دادستان یا پلیس بدون هیچ شک و تردیدی به اثبات رسیده است. همچنین شامل آن گروه که در محکمه استیناف مجرمیتشان نقض گردیده، نمی‌شود، زیرا دلیل مهم چنین مواردی ناشی از تحقیقات و بازداشت‌های نادرست و سایر موارد مربوط به نقض حقوق متهمان است. مطمئناً این افراد یک بار بی‌گناه شناخته شده‌اند و اکنون بی‌گناه هستند، ولی مجرم نبودن مطابق معیارهای سیستم قانون با اثبات بی‌گناهی کامل، تفاوت دارد. به هر حال با محکومیت فرد بیگناه، مجرم واقعی آزادانه مرتکب جرایم بیشتری می‌گردد. و بدین ترتیب به حجم آرای هیأت منصفه مبنی بر تبرئه مجرمان واقعی افزوده می‌شود. تردید در مجرمیت محکومان.

از طریق مصاحبه با محکومان بیگناه و وکلای آن‌ها و بررسی سایر اطلاعات کلیدی و تجزیه و تحلیل صدها پرونده شخصی نسبتاً جدید، عوامل زیر را می‌توان به عنوان عامل‌های مؤثر در وقوع محکومیت خطایی نام برد:

1. خطای شهود عینی

2. خطاها و سوء رفتار پلیس و دادسرا به عنوان مرجع تعقیب

3. اعتراف به جرم

4. فشار جامعه برای محکومیت

5. بی‌کفایتی وکیل مدافع

6. سابقه کیفری

7. نژاد...

 

ادامه‌ی این نقد را می‌توانید در شماره‌ی 233 مجله‌ی نمایش بخوانید.
عکاس: رضا معطریان