تئاتر متعهد و توزیع اختلاف نظر
نویسنده: جورج فارنیر
مترجم: آبتین جاوید
تعهد اصطلاحیست به سادگی قابل تعریف و در بعد سیاسیاش معناپذیر، اما رسانه ثابتکرده تعیین محدوده برای چنین واژهای در ارتباط با هنر نمایش دشوار است. مخصوصاً زمانی که در مورد تئاتر متعهد، رسالت هنرمند آگاهی رسانی است نه صرفاً ابزاری برای سرگرمی. تئاتر متعهد در مفهومی عمومی برای نگاشتن این مقاله انتخاب شده است چرا که در تعامل ژانری خواهد بود که ویژگیهای آن از این قرار است: برای مقابله با موضوعات روز دیدگاههای نامتعارف و چالشبرانگیز ارائه میدهد، جنبه آموزشی عمومی دارد و تلاشمیکند که به صورتی آزمایشی روی صحنههای تئاتر و به طور کلی درون سیستم شرکتهای نمایشی نمود پیدا کند. جنبش روزنامه زنده هسته مرکزی تئاتر متعهد است که نقش مهمی برای کشورهای انگلیسینژاد در سرتاسر جهان بازیمیکند که ریشه در پروژه تئاتر فدرال از 1935 تا 1939 میلادی دارد؛ برنامهای که توسط دولت آمریکا به عنوان بخشی از یک پروژه اجتماعی جدید برای مبارزه علیه افسردگی چشمگیر در این کشور و از بین بردن فضای ناامیدکنندهای که پریشانیهای آن سالها به ارمغان آورده بود طراحیشد. اگرچه بسیار موفق بود اما به دلیل اتهام تبلیغ اندیشههای کمونیستی منحل شد. در بریتانیا کمپانی تئاتر جان لیتلوود در اوج شهرتش در دهههای 50 و 60 میلادی بهترین نوع این شیوه را عرضه کرد که به عنوان ورکشاپهای تئاتر در این دوره شناخته شدهاست. این کمپانی به قدری شهرت داشت که نمیتوان حتی با در نظر نگرفتنش میان اولین بنیانگذاران اروپایی این ژانر: اروین پیسکاتور، برتولد برشت و تئاتر حماسی، آن را جزوی از این جنبش ندانست.
اگر در فرهنگ لغات مانند فرهنگ لغات لانگمن کلمه تئاتر زنده را جستوجو کنید با چنین تعبیرهایی مواجه خواهید شد: «ارگانهای دولتی و خصوصی مانند تلویزیون، رادیو و روزنامه که برای اطلاعرسانی جامعه مورد استفاده قرار میگیرند یا کسانی که به کار تولید خبر مشغولند و در این مجموعه از رسانه فعالیت میکنند». حتی آشکارا میتوان دید تئاتر در لیستی که لغتنامهها ارئه میدهند در مدیوم رسانه قرار نگرفته است. تئاتر حماسی، روزنامه زنده و ورکشاپ تئاتر که هر کدام جنبشی ایدئولوژیک در اروپا و آمریکا برای کمک تئاتر به تاثیر بر جامعه برای تغییرات اجتماعی محسوب میشوند، در کنار رسانه رابطهای آشکار دارند. از همان قدمهای اول شروع به کار، تئاتر حماسی خودش را تهیهکننده راههای نامتعارف دسترسی به اطلاعات معرفی کرده و در نتیجه با تکیه بر این اصل به ناقل آن و رسانهای برای انتشار اطلاعات شد که میتوانست خودِ رسانه و زیباییشناسی واقعگرایانه در خود و رسانه را نیز به طور همزمان مورد نقد قرار دهد. ذات رئالیسم یا همان واقعگرایی دو قسم است: مبتنی بر روشهای تقلیدی که حامی راستی نمایی هستند و دوم به مسائل اجتماعی میپردازند.
در بطن نمایش متعهد و تولیدکنندگان آن، نقد همیشه وجود دارد، نیت اولیه تاسیس آژانسی بود که تقاضاهای متنوع و مبتنی بر رویدادهای روز داشته باشد. به طور همزمان شیوهای آوانگارد یا پیشرو برای انتقال اطلاعات نیز بود. در نتیجه تئاتر و درام متعهد به عنوان یک رسانه به سیاست نزدیک خواهد شد و سیاست در مطالعه امروز به معنای گسترش تمام حوزههای فعالیتهای انسانی که مسائل اجتماعی و تجربیات جمعی را دربر میگیرد.
روزنامه زنده و خواستگاههای تئاتر متعهد در بریتانیا
واژهی «مردمی» صفتی است که به رسانهها گره خورده است چرا که هر دو ویژگی نزدیک و دردسترس بودن آن با گذر زمان به تدریج با رسانه جمعی هم معنی شده است. روزنامه زنده وجه تسمیهای بود برای نهادهای نمایشی و نمایشپرور که حوادث و اتفاقات روز را برای مخاطبان خاص و عام در غالب تئاتر اجرا و اطلاع رسانی میکردند. چه در انتخاب تیتر و چه در انتخاب موضوع بهشدت تحت تاثیر شیوههای خبرنگاری قرارداشتند. از این روش در جذب مخاطب برای انتقال اطلاعات به شیوهای نمایشی استفاده شد که پائول اسپورن در باره آن چنین نقل میکند:
«این روش به گونهای طرح شده که مخاطب را به طور مستقیم و بدون واسطه با محتوای هدفگیری شدهای که بازیگران در آن نمود پیدا کردهاند، درگیر کند. تئوری و شیوه خاص اجرا این روش را حاوی فرم پیچیدهتری از تئاتر کرده است؛ روزنامههایی زنده».
در میان تمام ویژگیهای سبک اجرایی روزنامه زنده، حقیقتی انکارناپذیر در کنار انتقال اطلاعات وجودداشت و آن چیزی به جز ذات سرگرمکننده آن نبود. برداشتی نمایشی که از مسائل بحثبرانگیز روز نشات میگرفت. به عنوان مثال اتوبوسرانان: داستانی در مورد محاکمه سردستههای اعتصابات اتوبوسرانان قبل از متحدشدن مدیران این صنف در سال 1930 که قطعههای سینمایی کوتاه متعدد اما متحدی را به موضوع اختصاص داده و به صورت سکانسهای کمیک به شکل سریالی با «اپیزودهای تحریککننده» جریانی را پیش آورد که بعدها به یک مسئله یا دغدغه و درخواست اجتماعی مهم و همهگیر تبدیل شد.
شیوه نمایش پروژه روزنامه زنده بخشی از پروژهای بود که روزولت (سی و دومین رییس جمهور ایالات متحده آمریکا) به اجرا در آورده بود تا از طریق صنعت سرگرمی وظایفی را به مردم گوشزد و محول نماید و به همین دلیل محبوب شد. این پروژه در ادامه بحران اقصادی 1929 قرار گرفته بود. پس از تکرار آن در چند مورد دیگر، این ابتکار عمل با ابزاری به عنوان تئاتر در دوران مک کارتی به کلی کنار گذاشته شد چرا که بیشتر بازیگران دوران وی مرتبط با جنبشهای چپگرایان اروپا تشخیص داده میشدند.
تمرکز روی تنشها، تولید جنجال و استفاده از روشهای نامتعارف ارائه روزنامههای زنده یکی از از خلاقانهترین فرمهای تئاتر و نمایشنامهنویسی بر اساس حوادث روز بود، روشی که هر کدام از موضوعات انتخاب شده در مسیر خودش به طور دقیق دلایل به وجود آمدن و عواقب احتمالی بروز آن موضوعات در جامعه را نقطه به نقطه مشخص میکرد. تولیدات نمایشی با چنین روشی معرف نمونههایی از «انگیزه مستندسازی» با تاکید بر واقعیت بود که در بریتانیا تاثیر قوی از خود به جای گذاشت، جایی که بازنماییهای برگرفته از واقعیت حتی به شکل آزمایشی با جدیت و اشتیاق مورد استقبال قرارمیگیرد همانگونه که جنبش مستندنگاری از این نقطه آغاز شد. هر مشکل اجتماعی قابل توجهی، مسائل جانبی و مربوط به آن را کشف کرده و راهحلهای پیشنهادی برای پیشگیری از بروز مشکلات ارائه میشد. به عنوان مثال، انرژی، تمرکز روی برقرسانی به تمام نقاط درحالیکه یک سوم مردم صاحب خانه هستند و دیگران برای تامین سر پناه مناسب دچار مشکل هستند و در شرایط بدی به سر میبرند.
طبق گفتههای بروکس آتکینسون، منتقد نمایش در نیویورک تایمز: «نمایشنامهها به گونهای برای تکاندادن جامعه در روز روشن تنظیم میشد که از میان هزاران کتاب، گزارش، روزنامه و مقاله در مجلات به خوبی خود را نشان دهد» برای ساخت مستنداتی براساس حوادث و اخبار جاری. پروژهای که کارگروهی شبیه به دفتر یک روزنامه جدی تشکیل داده و شامل ویراستاران، خبرنگاران و نویسندگان بود. جمعآوری خبر و تحقیقات میدانی همیشه در این روش یک اصل بود چرا که ماده خام آن واقعیتی بود که توسط محققین و خبرنگاران استخراج میشد و به دست نمایشنامهنویسان، کارگردانان، عوامل پشت صحنه و بازیگران سپرده میشد تا داستانی هدفمند و نمایشی از واقعیت برای مخاطب حاصل شود. در این شیوه دیالوگهای بین بازیگران اشاراتی به تیتر روزنامههای موضوعی که اجرا میکنند دارد تا اصالت و سندیت خود سبک و موضوع را در واقعیت اجتماعی حفظ کند.
درون بدنه کمپانیهای روزنامههای زنده انگیزههای سیاسی فردی بود که به تلاشی جمعی خاتمه مییافت. از طرفی آهنگ جمعی ضرورتی بود که برای عملکردهای فردی مناسب زمینه تصمیمگیریهای دموکراتیک را فراهم مینمود. از سویی دیگر زیرساختهای حمایتی این کمپانیها توسط خود بازیگران و افراد نزدیک به گروه تولید به وجود آمده بود که در بریتانیا جان لیتلوود این ساختار را در کمال شکوفایی به وجود آورده بود.
جان لیتلوود و ورکشاپ تئاتر
همانطور که در بالا گفته شد تئاتر متعهد در بریتانیا همزمان با آمریکا فعالیت خود را آغاز کرد. در یکی از برنامههای تلویزیونی این کشور که از شبکه بیبیسی یک پخش شد، جان لیتلوود به تفسیر در مورد چگونگی آزمون و خطا برای پخته و بومیکردن روش روزنامه زنده در بریتانیا برای مخاطبان بریتانیایی توضیح داد. پس از اینکه در ایالات متحده، روسیه و آلمان این روش از ارائه نمایش مراحل مدرن و پستمدرن خود را طی میکرد، در بریتانیا، جان لیتلوود تصمیم گرفت تا موضوع و محتوای کار خود را از درون اخبار روز استخراج کند که چنین برداشتی از خبر به شکل نمایشی کمکم در کمپانیاش به نام کارگاههای تئاتر شناخته شد و ابزار قدرتمندی برای بیان انتقادی محسوب شد. وی در مصاحبه خود باوجود اینکه کارهایش را در کنار آثار دیگران «اتفاقاتی هنری» میداند اما خودش تاکید میکند که روشی که در تئاتر ارائه کرده است به نوعی «ژورنالیسم جایگزین» است. وی در مورد تمرینهایش بر روی بیان اطلاعات با دیدگاه سیاسی به شیوهای که باعث آگاهی مخاطبش شود گفتگو میکند، زاویه دیدی که وی همیشه در مورد آن دغدغه داشته است: به جای تهیهکردن برنامههای مرسوم که ماهیت اصلی آن را هالیوود تهیه و تنظیمکرده و داستان یا مشکلات را بی اهمیت جلوهمیدهد؛ استخوانبندی چنین تفکری در برنامههای تلویزونی و سینمایی است. درست در مقابل آن وی به برداشتهای پر مغز از تئاتر حماسی معتقد است چرا که ماهیت این سبک درگیر کردن و به چالش کشیدن مخاطب در طول داستان است. لیتلوود میگوید این روش مخاطب را نه تنها درگیر مسائل سیاسی میکند بلکه داستان و جریان داستان نیز برای وی قابل اهمیت خواهد بود. نمایش برخلاف آنچه دیگران تصور میکنند نه برای سرگرمی، که کانالی برای انتشار و اطلاعات است...