گفتوگو با دکتر مسعود دلخواه
همه چیز سیاسی شده است
بدون شک میان تعهد در هنر به شکل عام، که در هنرها بهویژه در تئاتر مورد بحث است، با تعهد هنرمندانه، اختلافی عمیق وجود دارد که در ظاهری آراسته و کاملاً ژورنالیستی میان تعریف هنری و خلق هنری تعارضی عمیق دارد. مثالهایی هم که در این باره وجود دارد، تقریباً برای همه آشکار است. کلمه هنر متعهد و عبارت اثر هنری متعهد همیشه اصل این تفاوت و اختلاف است. پس هر بار قرار است دربارهی تعهد گفتوگو کنیم، تعهد به چه و که باید مورد بحث قرار گیرد.
مرجان سمندری
تعهد چیست و هنر متعهد به چه معناست؟
از نظر لغوی تعهد به معنای عهدهدارشدن و مسئولیتی را پذیرفتن یا به عبارتی عهد بستن برای پذیرفتن یک مسئولیت است و در کل بهعهده گرفتن معنی میدهد. وقتی میگوییم تعهد هنری چیست، درواقع وارد یک چهارچوب مشخصتری میشویم؛ انسان همیشه به قول حافظ بار امانتی بر دوشش هست که همان آگاهی تعبیر میشود که برای او تعهدآور است. آگاهی باعث میشود شما نسبت به آنچه آگاه هستید، احساس مسئولیت کنید. مسلما انسان ناآگاه کمتر نسبت به چیزی تعهد دارد زیرا نمیداند و ناآگاه است. البته باید در همین ابتدای بحث یادآور شوم که مسئله تعهد فقط خاص هنر یا هر مقوله ی خاص دیگری نیست بلکه از آنجا که تعهد با آگاهی زاده میشود در همه موارد و مسائل صدق میکند و احساس وظیفه را به دنبال دارد. به قول شاعر معاصر احمد شاملو: انسان دشواری وظیفه است... این وظیفه از کجا میآید؟ از همان تعهدی که هرکدام از ما احساس میکنیم و آگاهیای که نسبت به آن داریم. بنابراین آگاهی با خود احساس مسئولیت و تعهد میآورد و آن هم احساس وظیفه انسانی است.
هنر متعهد چیست و هنرمند متعهد کیست؟
این مسئلهای است که میتوان خیلی درباره آن بحث کرد. موضوع هنر از زمان افلاطون و شاید قبل از آن، ولی بهطور مشخص و مکتوب از دوره افلاطون تا امروز، دو دیدگاه یا دو رویکرد نسبت به هنر را مورد بررسی قرار داده است. یکی اینکه همواره هنر با دیدگاه آموزشی همراه بودهاست. یعنی همواره هنر این نکته را مدنظر قرار داده که باید شهروندهای بهتری تربیت کند و باید هدف و تعهدش تربیت و آموزش باشد. در کنار این رویکرد و دیدگاه که هنر باید لذت بخش و سرگرمکننده هم باشد. مسلما ما نمیتوانیم یک اثری را هنری بدانیم بدون اینکه جنبه سرگرمکنندگی و کیفیت هنری داشتهباشد و آن را در وهله اول به عنوان یک اثر هنری بپذیریم. ناگفته نماند مسئله آموزش هم که از دیدگاه برخی فلاسفه و اندیشمندان مطرح میشود میتواند بهطور مستقیم یا غیرمستقیم باشد. اما توجه داشتهباشید هنر متعهد از نظر هرکسی یک معنی دارد. مثلا تعهد نسبت به چه کسی یا نسبت به چه چیزی؟ ممکن است یک نفر تعهد نسبت به مردم را در نظر داشتهباشد و یک نفر دیگر نسبت به جامعه را. البته میتوانیم این مسئله را ریزتر و دقیقتر بررسی کنیم زیرا تعهد نسبت به جامعه از نگاه ایدئولوژیهای مختلف متفاوت است. ممکن است یک نفر بگوید تعهد به انسانیت که باز هم این مفهوم مبهم و کلی است از همین رو میتواند نگاههای مختلفی در این رابطه وجود داشتهباشد. مسئلهی سادهای نیست. شاید بشود گفت تعهد به حقیقت؛ اما باز باید دقت کنیم که حقیقت هم یک مسئله نسبی است و به جز خدا که حقیقت مطلق است بقیه حقایق همگی به نگاه و جهانبینی کسی برمیگردد که درباره حقیقت صحبت میکند. پس هنر متعهد کار ما را برای تعریف خود دشوار میکند. اما اگر بگوییم این تعهد باید به خود هنرمند باشد یعنی هنرمند خودش احساس کند نسبت به آنچه که میگوید مسئول و متعهد است و باید نسبت به آن صداقت داشتهباشد، خیلی مهم است. به نظر من اثری که صادقانه خلق میشود، چه آن اثر مورد تایید ما باشد چه نباشد، چه عدهای از آن خوششان بیاید چه عدهای از آن انتقاد کنند، حداقل بازتابدهنده ذهنیت آن هنرمند است زیرا صادقانه خلق شدهاست. در پاسخ به سوال شما که فرمودید هنرمند متعهد کیست؟ میشود یک پاسخ ساده داد و گفت هنرمند متعهد کسی است که نسبت به مسائل و دغدغههای جامعه خود بیتفاوت نباشد. این خیلی حرف درستی است ولی باید توجه داشتهباشیم که همین دغدغهها که از آن صحبت میکنیم هم از دیدگاههای مختلف متفاوت است. میخواهم بگویم مسئله تعهد یک مسئله مبهم کلی و نسبی است به همین دلیل بسیاری از هنرمندان و یا هنرشناسان مسئله تعهد را کنار میگذارند و میگویند هنر باید صادقانه باشد که البته همان صداقت هم با خود تعهد میآورد.
تعهد هنری چه تفاوتی با تعهد ایدئولوژیک دارد؟
بهطور کلی یک هنر ایدئولوژیک وجود دارد که پشت آن ایدئولوژی محکم، مشخص و شفاف نویسندهاش قرار دارد. یک هنر تبلیغی و پروپاگاندا هم داریم که این دو با هم متفاوت هستند. به نظر من بقیه هنرها بهطور خاص نه ایدئولوژیک هستند نه تبلیغی و پروپاگاند، ولی قطعا هنرمندهای آنها دارای جهانبینی خاصی هستند و حتی ممکن است ایدئولوژی خاصی داشتهباشند که بهطور غیرمستقیم آن را در آثارشان منعکس کنند. درواقع ما میخواهیم درباره این سه رویکرد مهم هنری صحبت کنیم. هنر پروپاگاند و تبلیغی تهییجی اساسا هنر نیست بهخاطر اینکه از هنر به عنوان ابزار صرف استفاده میکند تا در یک مقطع زمانی موضوعی را تبلیغ کند و میتواند در جهت تبلیغ هر چیزی باشد. اساسا ما برای این مورد ارزش هنری قائل نیستیم زیرا میدانیم تاثیرش موقت است و هرگز ماندگار نخواهد بود. اما در مورد هنر ایدئولوژیک؛ شاید بهترین نمونهاش را بتوانیم در بعضی آثار برشت پیدا کنیم که دارای ایدئولوژی چپ بود. من گفتم در بعضی آثار برشت و برای این کلمه «بعضی» دلیل دارم چرا که برشت در آغاز فعالیتهای نویسندگی و تئاتری خود به نوشتن قطعات آموزشی روی آورد و این قطعات آموزشی کاملا در خدمت ایدئولوژی کمونیستی بود. حتی بعضی از نمایشنامههای اولیهاش کاملا در خدمت تبلیغ ایدئولوژی چپ بود. مثل «کمون اولیه» که خیلی مستقیم به آموزش ایدئولوژی چپ میپرداخت. البته خوشبختانه برشت خیلی زود از این مقطع عبور کرد و دست به خلق آثاری زد که آموزش بهطور غیرمستقیم در آنها اتفاق میافتد و دیگر جنبه تبلیغ یک ایدئولوژی خاص بهطور واضح نیستند. نمونههایش هم بسیار است از جمله شاهکارهایی که میتوانیم به آن اشاره کنیم: «آدم آدم است»، «گالیله»، «زن نیک سچوآن»، «ننه دلاور»، «ژان مقدس: کشتارگاهها» و... است. در تمام این آثار ایدئولوژی سوسیالیستی وجود دارد و دیگر به صورت مستقیم تبلیغ کمونیست نیست بلکه یک رویکرد سوسیالیستی در حمایت از طبقات کارگر و زحمتکش در آنها دیده میشود. حتی بعضی از این آثار از آن ایدئولوژی هم فراتر میروند و چهارچوب ایدئولوژیک را میشکنند. مثلا برشت در «محاکمه ژاندارک در روآن» و خیلی آثار دیگرش برای ایدئولوژی چپ حرکت میکند و بیشتر به یک اثر مردمی در فرای مرزهای ایدئولوژیک میرسد. ولی در نمایشنامهای مثل «مادر» کاملا ایدئولوژیک حرکت کرده. به هرحال هرچقدر هنر تاثیرگذاری و وجه آموزشیاش غیرمستقیمتر باشد به گوهر هنری خود نزدیکتر شدهاست و برعکس هرچقدر ما جنبه آموزشی را در یک اثر هنری علنیتر کنیم و بخواهیم از آموزش مستقیم برای مخاطب استفاده کنیم از وجه هنری اثر کاسته میشود. شاید در این مورد اخیر یعنی تعهد نویسنده یا هنرمند نسبت به جامعه از آلبرکامو خیلی کمک بگیریم...
ادامهی این گفتوگو را میتوانید در شمارهی 236 مجلهی نمایش بخوانید.