مجله نمایش شماره 208
نقد نمایش معاشر
نقد نمایش معاشر 2
نقد نمایش معاشر 3
نویسنده و کارگردان: احسان حاجیپور// عبدالرضا فریدزاده
برشی غمانگیز از زندگی
نمایش «معاشر» به معضلی اجتماعی در حیطه خانواده اشاره دارد: رخنه ویروس اضمحلال اخلاقی به شمایل ارتباط غیرمشروع به حریم خانواده. امّا نویسنده این اضمحلال را تحلیل، ریشهیابی یا آسیبشناسی نمیکند، حتّی به قضاوت آن نمیپردازد و نظری دربارهاش ابراز نمیکند. او تنها به عنوان شاهد و ناظری خاموش نمونهای عینی از آن را در بُرشی از یک زندگی، به نگاه و ذهن مخاطب خود عرضه میدارد و در بروشور نمایش با جملهای ساده امّا تکاندهنده وی را به درون داستان میکشاند و به قضاوت میخواند: «این داستان، واقعی نیست امّا آدمهایش چرا. آدمهایش خودمان هستیم».
و مخاطب، کدام یک از هفت آدم داستان نمایش میتواند باشد: مرد خانواده یعنی مهندسی که از سر صبح تا انتهای شب برای رفاه زن و دخترش کار میکند، با تتمّه باورهای معنوی به هزیمت رفته اجتماع که در او رسوب کرده و اگر خطایی اخلاقی در ارتباط با دختری مجرّد که دوست همسرش است مرتکب شود با همین تتمّه باورها، خطای خود را توجیه میکند (که صیغهاش کردهام و ارتباطمان حرام نیست) پس خود را منزّه و مبرّا میبیند، و در مقابل، از همسر خود پیراستگی و پاکیزگی اخلاقی بر مبنای همان باورها توقّع دارد؟ یا همسر این مهندس که با داشتن دختری نوجوان، در رابطهای دور از آن باورها با مدیر آموزشگاه دخترخویش قرارگرفتهاست؟ یا دختر نوجوان که از کردار والدین بویژه مادرش ـ که در جریان گفتوگوهای وی با مدیر در خلوت دفتر آموزشگاه بوده ـ الگو میپذیرد، و نقداً دوست پسری نیز از همکلاسان آموزشگاهش برگزیده است؟ یا دوست مجرّد زن خانواده، که با پسری «ازدواج سفید!» کرده و مادر و دختر از این موضوع مطّلعاند، و مهمانیِ داستان نمایش، مهمانی جشن تولّد همین خانم است؟ دوست خانوادگی مهندس: مردی خوشبین که زندگی را سخت نمیگیرد و عادتش حلّ هر مشکل از سادهترین طریق است، و در این شب خاص با زن و پسر نوجوانش به جشن تولّد دعوت شده است و در آرام کردن مهندس و حلّ سردستی و تساهل آمیز مشکل وی و همسرش، موفق هم میشود؟ همسر این دوست خانوادگی، که پیش از ورودش از زبان همسر مهندس زنی دهن لَق و بیضابطه معرفی میشود، امّا وی را طیّ ماجرای نمایش، عملاً پیراستهترین و ضابطهمندترین زن داستان مییابیم؟ و یا پسر نوجوانشان، که نهانی سعی در ایجاد رابطه با دختر نوجوان مهندس دارد و چون ناکام مانده است، بنیان خانواده دختر را هدف گرفته و با رصد روابط مادر دخترک و به دست آوردن اطّلاعاتی در آن زمینه، به صورت ناشناس، اطّلاعات خود را برای مهندس فاش کرده و سبب درگیری او با همسرش در حضور مهمانان جشن تولّد شده است، درحالیکه در جریان کنکاش همگانی برای یافتن هویّت فرستنده پیامک، هر کسی از مرتبطین خانواده مهندس، مورد سوءظن قرار میگیرد جز همین پسر نوجوان آرام و ساکت و سر به زیر، که اصولاً پرت از همه مرحلهها به نظر میرسد؟!
داستان به شکلی باورپذیر و با طیّ مراحل و پلّکان تکنیکی مورد نیاز پیش میرود، و در گرهگشایی نهایی...