شماره 209 مجله نمایش
نقد نمایش دوران خوش بازنشستگی
نقد نمایش دوران خوش بازنشستگی 2
نقد نمایش دوران خوش بازنشستگی 4
نویسنده: کامران شهلایی کارگردان: محمد لارتی ـ کامران شهلایی آزاده فخری
دودی که از کنده بلند میشود
رسول نجفیان یکی از دو باجناق تلهتئاتر باجناقها، آذر و دیماه سال 95 بازیگر صحنهی سالن عزتالله انتظامی در خانه هنرمندان ایران بود. تعداد کمی از فرزندان نسل جنگ، تلهتئاترهای موفق دهه شصت با بازی رسول نجفیان را به یاد دارند. دوران خوش نمایشهای تلویزیونی در قحطی شبکه و برنامه.
بازی راحت و روان رسول نجفیان در نمایش دوران خوش بازنشستگی، یادآور بازیهای دلچسب همان دوران است. گرچه متن نمایش هم بهنوبه خود در نوع بازی نجفیان به این سبک، یاریگر بوده است.
نمایشنامه کم حجمی که کامران شهلایی نویسنده آن است و نمایش بر اساس آن اجرا میشود، «برگزیده جایزه ادبیات نمایشی ایران ۱۳۹۱» و «نمایشنامه برتر مسابقه نمایشنامهنویسی جشنواره تئاتر فجر ۱۳۸۹» است و پیش از این به قدر کفایت از صافی داوری گذشته و سربلند بیرون آمده است.
در جلسه خوانش این متن در فرهنگسرای فردوس، بهزاد صدیقی درباره متن گفت: «کامران شهلایی جزء آن دسته از نمایشنامهنویسانی است که به شیوه نمایشنامه نویسی امروزی و تقریبا مدرن مینویسد و تلاش میکند تا به مسائل اجتماعی جامعه امروز بپردازد».[ii] و فارس باقری در همین جلسه متذکر شد که با وجود تلاش آقای شهلایی، «صورت مسئله در حد شخصی باقی مانده است».[iii]
نمایشنامه که پیش از این توسط کارگردان دیگری[iv] در سال 93 در جشنواره طنز سوره نیز به روی صحنه رفته است، در مورد دوران بازنشستگی مردی به نام جمشید حشمتی است که اینک میخواهد با همه پساندازش به همراه همسر به اروپا سفر کند اما طی داستان متوجه میشود که نوه دختریاش در همان زمان به دنیا میآید و مشکلات زندگی و نیازهای خانواده و مخالفت و همراهینکردن همسرش، او را از محقق کردن خواستهاش باز میدارد.
بازیگر نقش همسر این مرد و بازیگر مقابل رسول نجفیان، خانم سحرناز عباسزاده در سیزدهمین جشن بازیگر خانه تئاتر برای بازی در نمایش «مونس»[v] در میان کاندیداهای بهترین بازیگر زن بود. او پیش از این برای نمایش «یک زندگی بهتر»[vi] در جشنواره تئاتر استانی البرز برنده جایزه بازیگری اول زن شده است. شاید بازی او در نقش همسر میانسال و از آب و رنگ جوانی گذشتهی یک مرد بازنشسته، به نظر قدری اغراقشده بنماید ولی کسی که از نزدیک زن جاافتاده ی تبریزی را بشناسد که همزمان نگران اقتصاد خانه و زایمان دختر خانواده است، معنی حرکتهای به ظاهر اغراقآمیز او را خواهد فهمید. از آنجاییکه اطلاعات نمایش کسی را بهعنوان طراح لباس معرفی نکرده است و فقط خانم صبا صالحی به عنوان طراح صحنه معرفی شده اند، در نتیجه نکته سنجی در طراحی لباس و زیورآلات این زن تبریزی را نمیتوان به شخص خاصی نسبت داد، و چه بسا نتیجه همفکری دو کارگردان نمایش و خود خانم عباس زاده بوده باشد. مقصود نگارنده النگوهای طلای این همسر دلسوز در بازو است که جزو نشانههای متداول و قطعی زنان قدیمی تبریز است. زنانی که درعینحال که نگران خرج و مخارج بیخود و غیرضروری خانه و از جمله همسر هستند ـ مثل سفر بیمورد به اروپا ـ، النگو و یا گردنبد مدالیون طلایشان باید تمام وقت در ویترین بازو و گلویشان جلوهگر باشد تا مبادا آبرویشان و دارایی خانه و مرد خانواده به خطر بیفتد و درعینحال حجم طلاهایی که برای او خریداریشده، نشاندهنده ارج و قرب خانم خانه نزد همسرش نیز باشد.
از جمله ویژگیهای نمایش، خانوادگی بودن کمدی آن است که موجب شده تا مخاطبین مختلفی با گروههای سنی مختلف به دیدن این کمدی در تماشاخانه استاد انتظامی بیایند. علاوه بر اینکه نمیتوان بازی خوب و تاثیرگذار رسول نجفیان را در جذب مخاطب نادیده گرفت. خانم آیه کیان پور هم سعی داشته تا در برابر راحتی و روانی بازی نجفیان کم نیاورد، به خصوص که نقش مقابل آقای نجفیان را بازی میکند و نقش او ـ بنا به طنز این روزگار ـ پررنگتر و طولانیتر از نقش همسر مرد خانواده است. در این میان هما پریسان با اینکه تلاش خود را در میان بازی خوب دیگر بازیگران بهکار گرفته است تا در جمع به لحاظ سطح بازیگری جدا نماند، ولی به خاطر فرم نامعمول چهره، به خصوص برای نقشی که بر عهده او گذاشته شده، یعنی یک دختر جوان بیکار و جویای شغل، انتخاب اشتباهی بوده است. ...
.
.
.
.
.
.