شماره 209 مجله نمایش
نقدی نمایش کلاغ

نقدی نمایش کلاغ 2

نقدی نمایش کلاغ 3
نویسنده: دیوید هروئر کارگردان: سمانه زندینژاد رضا آشفته
وسوسههای بیسروته
حس میشود که کلاغ در ادامهی رمان لولیتای ناباکوف روسی نوشته شده باشد. این حس به دلیل یک رابطه نامشروع است که عقوبت آن سالها بعد اتفاق میافتد.
کلاغ، دقیقا رابطه یک زن و مرد است. مرد سالها قبل، آن روزهایی که دختر 12 ساله است، او را میفریبد. فریب دادن در این رابطه اصل است چون سن و سالی از مرد گذشته است و دختر هنوز در مسیر پختگی است و نباید مورد سوءاستفاده واقع شود. در این رابطه هوسهای دختر نوجوان و نوبالغ امکان یک دسیسه عجیب را برای مرد فراهم میکند. بنابراین مرد فریبکار است و دختر که مورد تجاوز عنف واقع شده است از این رابطه آسیب روحی و روانی دیده است. در لولیتا هوسبازیها بسترساز اتفاقات یک رمان غیر معمول در قرن بیستم میشود، اما نمایشنامه کلاغ، انگار که نقدی بر آن رمان داشته شده باشد، آن رابطه را به چالش میکشد که دوباره اخلاق در وضعیت پسامدرن آمریکا و اروپا امری حیاتی است.
این رابطه زندگی دختر را تحتالشعاع قرار داده و از او بهعنوان کسی که به شیوه بدکارهها زندگی میکند، یک خطاکار ساخته است. حالا موقعیت اصلی و آنچه چالش اصلی است پس از سالها در دستشویی یک شرکت اتفاق میافتد که محل کار مرد است. مرد چند سالی به دلیل این ماجرا به زندان میافتد و بعد از آزادی با زنی مطلقه که یک فرزند دختر هم دارد ازدواج میکند. در این شرکت هم کار میکند و زندگی تقریبا آبرومندانه ای دارد. دختر ردش را از یک آگهی میگیرد و سر وقتش میآید. شاید برای انتقام گرفتن و آبروریزی و شاید هم برای اینکه ببیند هنوز مرد دوستش دارد یا برای همیشه فراموشش کرده است.
این ورود نابهنگام برای مرد شگفتیساز است و میهراسد که دردسری بشود که هم کارش را از دست بدهد و هم دوباره آبرو و حیثیتاش از دست برود. او واقعا تنبیه شده است و دلش نمیخواهد این دختر را ببیند اما دختر بارها انتقامش را از پسرها و مردهای دیگر گرفته است و برایش اهمیت ندارد که با چه کسی باشد. او دلش به حال هیچکس نمیسوزد. همین که با این مرد روزگاری بوده و چوبش را خورده است، زمینهساز عقدهای بزرگ شده که به تلافی بخواهد یا بتواند همه را به خود جلب کند و مثل مار زخم خورده نیشاش را به آنها بزند. این عقدهمندی ریشه در یک هوس و فریب دارد و حالا این دو در یک خلوت غیر معمول با هم ملاقات میکنند. خود این مکان بیانگر یک علامت سوال بزرگ است که هم ترس مرد و هم کنجکاوی دختر را برایمان نمایان میسازد. سوال و جوابهایی که یک روایت مشترک از یک اتفاق نامیمون را برایمان رمزگشایی میکند.
مرد دختر را به یک مهمان خانه برده است و پس از تجاوز برای همیشه ناپدید شده و بعد پلیس وارد ماجرا شده و دختر را یافته و... این منجر به شکایت خانواده دختر از مرد شده و تحت تعقیب قرار گرفته و زندانی شده است. نشانههای اولیه دال بر این است که مرد دوست پدر دختر بوده و این رفت و آمدها سبب شده که دختر به دوست دختر مرد حسادت کند و با ولنگاری هر چه بیشتر بخواهد مرد را مال خود کند، پس وارد عمل شود و... هوس تلاقی این رابطه و این همه دردسر و بدبختی تا امروز برای این دو بیچاره به جایمانده است و حالا هم معلوم نیست دوست یا دشمن هم هستند که باید در مکانی بد بو و غیرعادی همدیگر را ملاقات کنند. ...
.
.
.
.
.
خوانندگان و علاقمندان محترم می توانند مطلب کامل این مقاله را از طریق مراجعه به سایت www.magiran.com دریافت و مطالعه فرمایند.
[i]ـ عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران