مجله نمایش شماره 209
تاثیر رو به رشد آموزههای تئاتر گروتفسکی در لهستان و جامعه بینالملل

لهستان

لهستان2
کاتلین سیوفی معین محب علیان
ریچارد شکنر در مقدمه ویراست کتاب مرجع گروتفسکی[i]، او را در کنار کنستانتین استانیسلاوسکی، مایرهولد و برتولت برشت، یکی از چهار کارگردان مهم تئاتر قرن بیستم غرب قلمداد میکند. با وجود اینکه گروتفسکی در اوایل دهه هفتاد تئاتر را کنار گذاشت و در سال 1999 از دنیا رفت، او به روند هیجان زده کردن هنرمندان تئاتر تا به اکنون ادامه داده است. در طول بازه کوتاه مدت «تئاتر فرآورده»[ii] در سالهای 57 تا 69، او قصد داشت تا در ابتدا خود و گروهش را با تئاتر سیزده ردیف[iii] و بعدها تئاتر آزمایشگاهی (در لهستان) یا تئاتر آزمایشگاهی لهستان (در انگلیس)، دارای شهرتی سطحی تا اعتباری بینالمللی در جامعه جهانی معرفی کند.بعدها این شهرت را پس زد و در فرمول شکنر همزمان مفاهیم شناخته شده و نامفهوم را در ماهیت وجودیاش انتخاب کرد و هرگز دوباره دست به تولید نزد. اما تاثیرگذاریاش بیشتر شد و در کشور خود و جامعه جهانی روز به روز شناختهتر میشد. بنابر دلایل اجتماعی، تاریخی، زبان شناسی و همچنین دلایلی که به کاراکتر گروتفسکی و آن دسته افرادی که با او کار میکردند برمیگردد، ماهیت و گذرگاه این تاثیر در لهستان با بقیه دنیا متفاوت عمل کرده است. مجله مایم بخشهایی از این تفاوت را بررسی کرده و نقش مهم همکاران لهستانی گروتفسکی و پیروان آنها را در ادامه دادن رو به جلوی این میراث تئاتری یادآوری میکند. گروتفسکی از جنبههای مختلف مبدع، نابغه و پیشرو دوران خود است و البته از جوانبی دیگر مرد فرهنگ و زمانه خویشتن به شمار میرود. تاثیر او بر تئاتر لهستان همیشه تصدیق نشده اما پیچیده، رو به تکامل و عمیق بوده است.
رویکرد جسمانی
گروتفسکی مبنای تمریناتش را هم در دوره تئاتر فرآوردهها و هم در بازه پساتئاتریاش بر کنش جسمانی استوار کرد. همانطور که او اغلب در کنفرانس مدرسه بینالمللی انسانشناسی تئاتر [iv] اشاره کرده و جولیوسز تیسکا[v] برمبنای «گروتفسکی در کوپنهاک» توضیح داده، شروع کارش را بر نیت «شیوه جدیدی از یوگا» معرفی میکند و تقریبا خیلی اتفاقی خودش را در مدرسه درام پیدا میکند. در آنجا با استانیسلاوسکی آشنا میشود و یکی از افراطیان روش او میگردد. بعد از فارغالتحصیلی برای مطالعه بر روی شیوه استانیسلاوسکی و سرچشمهاش در مسکو، بورس تحصیلی دریافت میکند و در آنجا با یوری زاوادسکی[vi] بازیگرِ تحت تعلیم استانیسلاوسکی همکاری مینماید. قسمت عمده فعالیت گروتفسکی با بازیگران تئاتر آزمایشگاهی و همچنین آنهایی که بعدا به کار پیوستند، بر اساس کنشهای جسمانی روش استانیسلاوسکی شکل گرفته بود که البته کمتر از ترکیب سیستم، نامی آورده میشد درحالیکه استانیسلاوسکی ده سال پایانی عمر خود را صرف همین سیستم کرده بود. گروتفسکی و لودویک فلاسزن[vii] تئاتر سیزده ردیف را در سال 1959 تاسیس کردند و در طی سالهای 59 تا 62 او و همکارانش همزمان با تمرینات فیزیکی و صدایی گروتفسکی که در کتاب به سوی تئاتر بی چیز به آن[viii] اشاره شده، بیش از هفت تولید تئاتری داشتند. زیگمونت مولیک[ix] در اوایل دهه 60 مسئولیت تمرینهای آوایی را عهدهدار بود اما تمرینهای فیزیکی به نام «پلاستیک و بدنی» بعدها در جایی دیگر مطرح شد. بنا بر گفته جیمز اسلوویاک[x] و کایرو کویستا[xi] تمرینهای بدنی که رِنا میرکا[xii] از سال 1963 مسئول برگزاریاش بود سیستمهای مشهوری به نامهای دلسارت، دالکروز، پانتومیم اروپایی و... را بهوجود آوردند. تمرینهای جسمانی از سویی دیگر موقعیتهای مختلف آساناس یا ریلکس در یوگا را خلق کرده بودند. این تمرینها به منظور کشف مقاومتها و موانعی که بازیگر را از کار خلاقانه بازمیداشتند، کارساز میافتادند. گروتفسکی غلبه بر این تمرینهای جسمانی و آوایی را «وایا نگاتیوا» مینامد، مسیری که در خود آگاهی و هویدا شدن بازیگر ضروری مینماید. گروتفسکی و همکاران لهستانیاش به آموزش و ارتقای این رویکرد جسمانی از طریق پاراتیاتر/تئاترتجربی (1978ـ1968) و تئاتر سرچشمهها (82ـ1976) ادامه دادند. گروتفسکی در سال 1971 نوشت «همه واکنشهای واقعی از درون بدن آغاز میشوند. کل بدن ما حافظه بزرگی است و حافظه در بدن ما از نقاط مختلف حرکتی سرچشمه میگیرند». ...
[i]- Richard Schechner, preface to The Grotowski Sourcebook, ed. Lisa Wolford and Richard Schechner, paperback ed. (London:
Routledge, 2001), xxv.
[ii]- Theater of production
[iii]- Theater of thirteen rows
[iv]- International school of theater anthropology
[v]- Juliusz Tyszka
[vi]- Yuri zavadsky
8- ludwik flaszen
[viii]- toward a poor threater
[ix]- Zygmunt Molik
[x]- James slowiak
[xi]- Jairo cuesta
[xii]- Rena Mirecka