شماره 210-211 مجله نمایش
خطوط هندسی یک جادو
خطوط هندسی یک جادو 2
خطوط هندسی یک جادو 2
خطوط هندسی یک جادو 2
خطوط هندسی یک جادو 2
نویسنده: هُلم کلر مترجم: مژگان لطفیان
درباره تئاتر رابرت ویلسون
هر اجرای نمایشهای رابرت ویلسون منحصربهفرد است. فرقی نمیکند که «مادام باترفلای» پوچینی باشد، «اورلاندو»ی ویرجینیاولف یا اینکه «مرگ، تخریب و دیترویت» یا یکی از شبهای نمایشی بینام. او از تمامی مواد و منابع جمعآوریشدهی کارهایش برای ایجاد آثار مستقل استفاده میکند.
اولین مرحلهی شکلگیری کار برای ویلسون با تعیین ساختمان زمانی آغاز میشود: مثلا اینکه یک نمایش قرار است ٤ ساعت و ٤٥ دقیقه طول بکشد و از چهار پرده تشکیل شده باشد. پردهی اول به دو بخش آ- ١ و ب-١ تقسیم میشود، پردهی دوم به ث-١ و آ-٢، پردهی سوم به ب-٢ و ث-٢، درحالیکه پردهی چهارم از سه بخش آ-٣، ب-٣ و ث-٣ تشکیل شده است. همین حروف مشخصکنندهی رابطهی میان قسمتها است. هم بین این چهار پرده و هم در آغاز و پایان یک نمایش «قطعات ارتباطی» و یا «چفت و گرهها» قرار دارند که ویلسون آنها را به ک-١، ک-٢، ک- ٣، ک-٤ و ک-٥ تقسیم میکند. برای هر یک در مجموع ١٢ قطعه یک طول زمانی تعیین میشود: مثلا ک-١ باید ٨ دقیقه طول بکشد، آ-١، ٢١ دقیقه، ب-١، ٢٧ دقیقه، ک-٢، ٦ دقیقه. ... با چنین طرحی ویلسون اپرای «اینشتاین در ساحل» را خلق کرد. ساختمان ترسیم شده توسط «حروف» و «اعداد»، تناسب، روابط درونی و نقاط اوج نمایشهای ویلسون را تعیین میکند. به عبارت دیگر این ساختمان، قانون نهایی و ثابتی است که پایهی اولیهی مراحل بعدی کار را تشکیل میدهد. رابرت ویلسون به «حقیقت» لحظهی خلاقیت معتقد است: آنچه یک بار خلق میشود و رخ میدهد، نباید تصحیحپذیر باشد. این ساختمان تشکیل شده در چند دقیقه، تعیینکنندهی تمامی اشکال و مراحل بعدی کار تا شب اجراست.
در حقیقت این شکل از ساختمان سازی در کار او معنای اسطورهای مییابد. این «نقشهی مادر» منعکسکنندهی اساس کار ویلسون است. این ساختمان طبقهبندی شده است، رابطهی بین قطعات مختلف اثر را تشریح میکند و به هر بخش یک بعد زمانی میبخشد. «نقشهی مادر» تمامی مرزهای تصنعی را که پیششرطهای آفرینش حرفهای ویلسون را تشکیل میدهند، تعیین میکند.
مرحلهی بعدی در تولید هنری ویلسون ایجاد «بافت روایی» است که با آمادهسازی «ساخت تصویری» پایان مییابد. مرحلهی آغازین «کارگاهی صحنهی آ» معمولا یک سال تمام پیش از اجرا آغاز میشود و در صورت دارا بودن حد متوسط زمانی، حدود سه هفته بهطول میانجامد. «بافت روایی» در کار ویلسون با بصری ساختن دو بعدی «نقشهی مادر» انجام میشود. او پس از اینکه از عناصر پایهای و بصری اطمینان یافت، با یک قلم نرم برای هر مجموعهی طبقهبندی شده حداقل یک طرح از زاویهی جلوی فضای صحنه میکشد. پس از این مرحله، چگونگی تمامی عناصر اثرش را بر روی یک صحنهی تمرین امتحان میکند. کلیهی حرکات افراد صحنه در این مرحله تعیین و نوشته میشوند. او برای این مرحله معمولا از بازیگران جوانی استفاده میکند که در مراحل بعدی جای خود را به بازیگران اصلی میسپارند. بدین ترتیب تمام وسایل مورد نیاز صحنه را طراحی میکند. این طرحها سپس بهصورت طرحهای تکنیکی نگهداری میشوند. در همین مرحله ویلسون یک طرح نوری موقت ساختمانبندی میکند و طراح لباس نیز بر روی طرحهای اولیهی لباسها کار میکند.
در مرحلهی «کارگاهی صحنهی آ» تمرینها یکسره و بدون تقطیع انجام میشوند. جاهای تعییین شدهی وسایل مورد نظر صحنه خطکشی شدهاند و خطوط فرضی نور مشخص گردیدهاند. اجبار خود خواستهی ویلسون و اصرارش بر اینکه در مدت زمانی کم یک اثر را بدین درجه کامل و همه جانبه آماده کند، باعث بهوجود آمدن فشردگی و فشار زمانی میشود: این «جنون خلاقیت» به ویلسون کمک میکند تا بر روی خطوط اصلی کار تسلط و کنترل داشته باشد و خود را در جزییات عمل گم نکند. از سوی دیگر «کارگاه صحنهی آ» برای ویلسون این امکان را بهوجود میآورد که امکانات و شکلهای متعددی را آزمایش کند و تغییرات احتمالی را انجام دهد، بدون اینکه برای تهیهکننده مخارج اضافی بهوجود بیاید.
هم مرحلهی خلق صحنهای هر بخش از کار و هم مراحل تکمیلشدهی اجرای پایانی «کارگاه» با دوربین ویدیو فیلمبرداری میشود. سرانجام مجموعهی این نوارهای ویدیویی، دفتر کارگردانی با تمام حرکات و وقایع صحنهای ثبت شده، طراحی تکنیکی همهی وسایل صحنه، لباسهای اولیهی بازیگران و طرح اولیهی نور «کتاب بصری» پروژه را میسازند. در زمان بین «کارگاه صحنهی آ» و «اجرای اصلی»، «ساخت آزمایشی» طرح عملی صحنه انجام میشود. در مدت یک روز در صحنهی اصلی تمامی اجزاء صحنه در اندازههای اصلی علامتگذاری میشوند تا کلیهی موقعیتهای اشیاء یک بار دیگر از زاویهی تماشاگر بازدید و امتحان شود. پیش از اینکه طرح اصلی صحنه ساخته شود، تصمیمگیری نهایی در مورد مواد ساخت، جزییات و تکنیک اجرایی انجام میشود.
حدود شش هفته پیش از اجرا «کارگاه صحنهی ب» آغاز میشود. این مرحله دو نقطهی ثقل دارد. در قسمت اول ویلسون خطوط حرکتی بازیگران اصلی را بر اساس تواناییهای هر یک تنظیم میکند. مرحلهی بعدی را ویلسون به تمرین هشتاد ساعته با نور اختصاص میدهد. در این مرحله ساخت دکور صحنه، دوخت نهایی لباسها و جزییات یک به یک موقعیتهای نوری نیز به پایان میرسد. در این مرحله از بازیگران «کارگاه صحنهی آ» استفاده میشود که به مراحل حرکتی آشنایی کامل دارند. هر نوع پیشروی در محور زمانی در آثار ویلسون از یک اصل آبستره پیروی میکند. او به ندرت در اجراهایش یک خط داستانی را دنبال میکند و هرگز از شیوهی روانشناسی شخصیت استفاده نمیکند. در کار ویلسون پیش از هر چیز فرمها هستند که به یکدیگر دلیل وجودی میدهند: یک سطح سفید، یک سطح سیاه را به التهاب وا میدارد، یک حرکت قبلی عامل بهوجود آمدن حرکت بعدی میشود، یک خط شکسته و دوباره ایجاد میشود. فاصله یا باعث نزدیک شدن میگردد و یا باعث دوری بیشتر... و تا آخر.
تئاتر ویلسون یک فضای خیالی را ترسیم میکند که تنها در قوانین درونی خود واقعیت وجودی مییابد. فاصلهای که از این راه با تماشاگر ایجاد میشود، کاملا حساب شده است. هنر ویلسون برای تماشاگر «خود شیرینی» و خود را به او تحمیل نمیکند، بلکه درهایی را که به سوی یک دنیای تصنعی باز میشوند، نشان میدهد. گذشتن از این درها به تصمیم کاملا شخصی تماشاگر بستگی دارد.
زیباییشناسی تئاتر ویلسون در حفظ استقلال شاخههای هنری مختلف موجود در یک اثر نهفته است. هر شاخهای توسط یک دستور زبان شخصی و درونی هدایت میشود. هدایت بازیگران، طراحی حرکت، طراحی صحنه، زبان نور، متن و موسیقی، هر یک به تنهایی آنقدر جذابند که میتوانند بدون دیگری نیز برقرار بمانند. بازی مشترک این اجزاء بر اساس اصل تقویت متقابل انجام میشود. این تقویت متقابل از طریق ترسیم متقابل اجزاء، مثلا حرکت و زبان، بهدست نمیآید. ویلسون پیش از هر چیز به یک اصل قدیمی در تئاتر عمومیت میبخشد که بر اساس آن، گذاشتن یک قوطی کوکاکولا بر روی یک کمد متعلق به دوران «باروک» به بهتر دیده شدن هر دو کمک میکند. آنچه از یک زاویه، قابل باور فرموله میشود، به تایید جداگانه محتاج نیست. ویلسون در موارد اندکی به نوعی هماهنگ ساختن این اجزاء میپردازد (مثلا حرکات موسیقایی و بازیگری را در یک جهت مشترک بهکار میگیرد). در این صورت این هماهنگسازی برایش بیشتر وسیلهای است برای تاکید بر جدایی و استقلال پایهای این هنرهای صحنهای. با این همه، تئاتر ویلسون به موضوعات و اجزاء مجرد نمیپردازد، بلکه تمام مشغولیتش بازسازی روابط و نسبتهاست. برای رسیدن به این هدف، عناصر استفاده شده باید در ارزش مستقل خود قابل تشخیص باشند.
.
.
.
.
خوانندگان و علاقمندان محترم می توانند مطلب کامل این مقاله را از طریق مراجعه به سایت www.magiran.com دریافت و مطالعه فرمایند.