در حال بارگذاری ...
...

محدحسین ناصربخت مطرح کرد:

نمایش‌های شادی‌آور ایرانی می‌توانند در سطح جهانی مطرح شود

محدحسین ناصربخت مطرح کرد:

نمایش‌های شادی‌آور ایرانی می‌توانند در سطح جهانی مطرح شود

محدحسین ناصربخت در نشست گپ‌وگفت انتشارات نمایش تاکید کرد که نمایش‌ها و آیین‌های ایرانی بیش از پیش باید مورد توجه قرار گرفته و ثبت و گردآوری شوند.

گپ‌وگفت انتشارات نمایش در سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران با حضور محمدحسین ناصربخت، مدرس و پژوهشگر تئاتر آیینی-سنتی با موضوع «ضرورت ثبت مجالس تعزیه و طومارهای نقالی و... در حفظ نمایش‌های آیینی و سنتی» روز گذشته، دوشنبه بیست‌ودوم اردیبهشت در غرفه انتشارات نمایش برگزار شد. 
ناصربخت در ابتدای سخنانش با تاکید بر  اینکه آیین‌ها، سنت‌ها و آداب و رسوم؛ باعث تداوم حیات مردمان یک سرزمین می‌شود؛ گفت: در گذشته، در دوران سنتی، چون آیین‌ها به‌طور طبیعی در زندگی مردم جاری بودند، چندان نیازی به ثبت‌شان احساس نمی‌شد. اما از دوره مشروطه به بعد، با مطرح شدن مفهوم ملت و حقوق شهروندی، مردم اهمیت تازه‌ای پیدا کردند؛ همان‌طور که در اروپا نیز چنین روندی طی شده بود و جنبش‌هایی برای جمع‌آوری فولکلور و فرهنگ عامه به راه افتاده بود.در ایران نیز، برخی از روشنفکران به اهمیت این موضوع پی بردند و تلاش‌هایی برای گردآوری قصه‌ها، آیین‌ها و سنت‌ها شکل گرفت. از همان دوران مشروطه، فعالیت‌هایی در حوزه مردم‌شناسی آغاز شد که در دوره دولت مدرن، به‌ویژه در قرن چهاردهم، سازمان‌یافته‌تر شد. 

او ادامه داد: جالب این‌که حتی پیش از این‌ها، برخی از اروپایی‌هایی که به ایران سفر کرده بودند، پیشگام ثبت فرهنگ مردم ما بودند. آن‌ها در سفرنامه‌های خود، به آیین‌ها و آداب مردم ایران توجه نشان دادند و حتی برخی به‌صورت تخصصی به گردآوری قصه‌ها و فرهنگ شفاهی ایرانیان پرداختند و افراد مختلف دیگر نیز در مسیر گردآوری و شناخت فرهنگ عامه و آیین‌های ایرانی نقش‌آفرینی کرده‌اند. نتیجه این تلاش‌ها را در قالب مجموعه‌هایی که در مناطق مختلف منتشر می‌شود می‌توان مشاهده کرد.

این هنرمند افزود: اما واقعیت این است که با ورود تفکر مدرن، پیشرفت تکنولوژیک و دگرگونی در سبک زندگی، بستر طبیعی حیات آیین‌ها و سنت‌ها روزبه‌روز محدودتر شده است. هرچند در برخی نقاط، همچنان برخی از آیین‌ها، مانند آیین‌های نوروزی، زنده و فعال‌اند و مردم آن‌ها را پاس داشته‌اند اما بسیاری دیگر از این سنت‌ها در حال فراموشی‌اند.

ناصربخت بیان کرد: تجربه کشورهای پیشرفته نشان داده است که برای حفظ و احیای آیین‌ها و نمایش‌های سنتی، وجود نهادهای مسئول برای بازسازی آیین‌ها امری ضروری است. ایجاد موزه‌های زنده از آیین‌ها و نمایش‌ها یکی از راهکارهای مؤثر است؛ موزه‌هایی که می‌توانند به منبع الهام نسل جدید هنرمندان تبدیل شوند.

او ادامه داد: هرچند آیین‌های سنتی براساس نیازها و شرایط خاص خود شکل گرفته‌اند اما فرم، موضوع و تجربه آن‌ها می‌تواند برای تولید نمایش‌های معاصر بسیار الهام‌بخش باشد؛ به‌ویژه در حوزه تئاتر که تخصص اصلی ما نیز هست. همچنین در حوزه آموزش نسل جدید بازیگران و نمایش‌پردازان، بهره‌گیری از این آیین‌ها می‌تواند به خلق آثاری ریشه‌دار و خلاقانه منجر شود. برای زنده نگه‌داشتن و اجرای نمایش‌های آیینی و سنتی، در کشورهای اروپایی و شرقی اقداماتی جدی و سازمان‌یافته صورت گرفته است.

ناصربخت تاکید کرد: اما در ایران، متأسفانه چنین اقداماتی به‌صورت سازمان‌یافته انجام نشده‌اند. در بسیاری از موارد، تلاش‌هایی که برای گردآوری اسناد، بازسازی آیین‌ها یا بهره‌گیری از آن‌ها برای تولید نمایش‌های معاصر صورت گرفته است اما بیشتر از روی علایق فردی بوده تا برنامه‌ریزی نهادی. برای نمونه، شخصیتی مانند بهرام بیضایی، در دوره‌ای، پژوهش‌هایی دقیق درباره نمایش در ایران انجام داد و آن‌ها را به‌صورت مستند و مکتوب منتشر کرد. پیش از او نیز برخی از پژوهشگران و علاقه‌مندان، به‌صورت فردی، گام‌هایی در این مسیر برداشتند و هرچند گاه تلاش‌هایی برای ایجاد نهادهای پایدار صورت گرفته، اما شرایط سیاسی و اجتماعی کشور مانع از استمرار آن‌ها شده است.

این هنرمند افزود: شاید تنها نهاد نسبتاً پایدار در این زمینه، کانون نمایش‌های آیینی و سنتی باشد که از اواخر دهه ۱۳۶۰ تشکیل شد. این کانون که هنوز هم به‌صورت اسمی فعال است، بیشتر به برگزاری جشنواره‌ها محدود شده و فعالیت آن به هیچ‌وجه کافی نیست. در نبود نهادهای تخصصی و دائمی، این کانون بخشی از وظایف اصلی حفظ و ترویج نمایش‌های آیینی را به عهده گرفته، اما چون این فعالیت‌ها مقطعی و جشنواره‌محورند، کارکرد ماندگار و مستمری ندارند.

این پژوهشگر تئاتر توضیح داد: ما در حال حاضر مرکز دائمی برای اجرای این گونه نمایش‌ها در اختیار نداریم؛ جایی که هم به‌عنوان موزه‌ای زنده، امکان مشاهده و تجربه نمایش‌های سنتی را فراهم کند و هم شرایط اجرای آثار معاصر متأثر از آن سنت‌ها را ایجاد کند. این خلأ باعث می‌شود فعالیت‌ها به‌صورت پراکنده و مقطعی باقی بمانند و حتی در سطح مدیران فرهنگی هم گاه درک روشنی از ضرورت این مسئله وجود نداشته باشد. در گذشته، زمانی که جامعه سنتی بود، این نمایش‌ها در بطن زندگی مردم جریان داشتند و نیاز به نهادهای حمایتی احساس نمی‌شد. اما امروز که سبک زندگی دستخوش تغییرات اساسی شده و جامعه از ساختار سنتی فاصله گرفته، این آیین‌ها و نمایش‌ها نیز با تهدیدهایی جدی مواجه‌اند. رقبای جدیدی که ظهور کرده‌اند، از پشتیبانی فناوری و سرمایه برخوردارند و در این رقابت نابرابر، نمایش‌های سنتی در حاشیه قرار می‌گیرند.

ناصربخت بیان کرد: در چنین شرایطی، وظیفه حفظ این گنجینه گران‌بها تنها بر دوش یک نهاد یا گروه خاص نیست؛ بلکه هم نهادهای دولتی و هم ارگان‌های مردمی، از جمله شهرداری‌ها باید با هم همکاری کنند. این نمایش‌ها بخشی از میراث فرهنگی ما هستند که می‌توانند منبع الهام بی‌پایانی برای تولیدات ادبی و نمایشی معاصر باشند. همان‌طور که ما از ادبیات کلاسیک‌مان بهره می‌بریم، این امکان نیز وجود دارد که از تجربه‌های اجرایی و شگردهای نمایشی سنتی، دستمایه‌ای برای آفرینش آثار نو گرفت. بسیاری از ویژگی‌های نمایشی که در آیین‌های سنتی ما وجود دارد، امروزه در هنر اجرای جهانی نیز مورد تأیید و استقبال‌اند. پس نه‌تنها باید این میراث را حفظ کرد، بلکه باید زمینه‌ای فراهم کرد تا نسل‌های آینده از آن بهره ببرند، آن را بازآفرینی کنند و در قالب‌های نوین، به حیات فرهنگی و هنری جامعه ادامه دهند.

او افزود: درست است که ما امروز درباره اهمیت نمایش‌های آیینی و سنتی سخن می‌گوییم، اما این فقط نگاه ما نیست؛ بلکه در سطح جهانی نیز این تأثیرگذاری به‌روشنی قابل مشاهده است. در واقع، هنر اجرا در سطح جهانی از تجربه‌ها، ریشه‌ها و الگوهای نمایشی سرزمین‌های آسیایی، آفریقایی و دیگر نقاط جهان الهام گرفته است. یکی از دلایل غلبه هنر اجرا بر درام مکتوب در قرن بیستم نیز، همین انتقال تجربه‌ها و گرایش به فرم‌های زنده‌تر و آیینی‌تر اجرا بوده است. در نظریه‌پردازی هنر اجرا نیز این تأثیر به‌روشنی مطرح شده است. در نظریات ریچارد شِکنر بارها به این اشاره می‌شود که هنر اجرا در غرب، به‌شدت متأثر از آیین‌ها و فرم‌های نمایشی شرق بوده است. این موضوع یک جریان جهانی است، و وقتی ما خود در کشوری زندگی می‌کنیم که از غنای فرهنگی چشمگیری در زمینه آیین‌های نمایشی برخوردار است، طبیعتاً باید بیشترین بهره را از آن ببریم.

این هنرمند با اشاره به لزوم حفاظت از میراث ناملموس در بخش آموزشی و میراث فرهنگی اظهار کرد: وظیفه حمایت و توسعه این حوزه، باید هم بر عهده آکادمی‌های هنری و آموزشی، به‌ویژه در حوزه تئاتر، باشد و هم بر دوش نهادهایی چون سازمان میراث فرهنگی که طبق تعریف وظایف‌شان موظف به حفظ میراث ناملموس فرهنگی هستند. ما نیازمند ایجاد یک نهاد یا بنیاد مشخص هستیم که به‌صورت سراسری و ساختاریافته در این زمینه عمل کند. حداقل در هر استان، باید مرکزی دائمی برای اجرای نمایش‌های آیینی و سنتی وجود داشته باشد؛ مرکزی که هم کارکرد موزه‌ای داشته باشد و هم بتوان در آن نسخه‌های معاصر و بازآفرینی‌شده این نمایش‌ها را به اجرا درآورد. از سوی دیگر، نیاز به مراکز آموزشی تخصصی نیز وجود دارد؛ مراکزی که بازیگرانی تربیت کنند که نه صرفاً آموزش تکنیکی ببینند، بلکه به معنای واقعی کلمه در فرهنگ نمایش‌های سنتی ما تنیده شده باشند. 

به گفته او الهام‌گیری از آیین‌ها و رسوم ایرانی پلی است میان سنت و معاصر، که می‌تواند راهی برای خلق زبان نو در تئاتر امروز ایران باشد. 

او بیان کرد: وقتی می‌خواستیم برخی از نمایش‌های سنتی را اجرا کنیم، متوجه شدیم که در بسیاری از حوزه‌ها اصلاً بازیگر تخصصی برای اجرای آن‌ها در دسترس نیست. تعزیه، البته به واسطه‌ پیوند عمیقی که با باورهای اعتقادی مردم دارد، هنوز تا حدودی زنده مانده است. این بقای نسبی، به لطف حمایت‌های مردمی بوده نه حمایت‌های رسمی و سازمان‌یافته. انجمن‌ها، هیات‌ها و ساختارهای مردمی که در قالب همان هیات‌های مذهبی شکل گرفته‌اند، تعزیه را تا به امروز زنده نگه داشته‌اند. در این میان، شبیه‌خوانی‌های غریب مغفول مانده‌اند.

ناصربخت با شناسایی مجالس مستقل تعزیه توضیح داد: ما در پژوهش‌های‌مان، تاکنون نزدیک به ۵۰۰ مجلس مستقل را شناسایی کرده‌ایم. این مجالس، که بعضاً از دل، گوشه‌هایی کوچک شکل گرفته‌اند، به‌تدریج آن‌قدر گسترش یافته‌اند که تبدیل به واقعه‌ای مستقل شده‌اند. با این حال، اجرای این مجالس امروز بسیار نادر است. حتی تعزیه‌خوانان برجسته امروزی، بیشتر با مجالس آیینی مرسوم آشنا هستند؛ چرا که بیشتر همین‌ها برای اجرا سفارش داده می‌شوند. طبیعی است اگر بخواهیم مجلسی غیرمرسوم را اجرا کنیم، باید با ساختار موسیقایی، اجرای نمایشی و سبک‌های آوازی خاص آن آشنا باشیم. اما متأسفانه بسیاری از استادان این حوزه از دنیا رفته‌اند و بخشی از این دانش همراه با آن‌ها از بین رفته است.

این هنرمند گفت: وقتی استاد از دنیا می‌رود، تجربه‌اش نیز از بین می‌رود. این موضوع به‌خصوص در سنت‌هایی مثل نقالی به‌وضوح قابل مشاهده است. خوشبختانه در مورد نقالی، اقداماتی در جشنواره‌ها و در کانون نمایش‌های آیینی و سنتی انجام شد. ما کلاس‌هایی برگزار کردیم در دورانی که بزرگان این حوزه، مانند مرشد ولی‌الله ترابی و مرشد سعیدی، هنوز در قید حیات بودند. این کلاس‌ها فرصت خوبی بود تا برخی از سنت‌های نقالی از طریق آموزش‌های مستقیم آن‌ها به نسل جدید منتقل شود. همچنین برخی از مجموعه‌های مکتوب نقالی نیز گردآوری شده است. 

ناصربخت اظهار کرد: خوشبختانه نقالی به عنوان یک میراث در خطر، در فهرست جهانی یونسکو ثبت شده است اما در مقابل، نمایش‌های شادی‌آور این شانس را نداشته‌اند. برای آن‌ها حتی پیشنهاد رسمی برای ثبت جهانی هم داده نشده است. دلیل اصلی‌اش این است که نهاد مسئول، یعنی سازمان میراث فرهنگی، در این حوزه اقدامی انجام نداده است. اگر بنیادی وجود داشت که به‌صورت ساختاریافته در این زمینه فعال بود، می‌توانست هم پیگیری کند، هم دلایل اهمیت این میراث را برای مدیران و تصمیم‌گیران توجیه کند و هم موانع احتمالی را برطرف نماید. مشکل، بیش از هر چیز، در نبود همین نهاد پیگیر و مطلع است. واقعیت این است که ما پژوهش‌های خوبی در حوزه نمایش‌های شادی‌آور داریم. بسیاری از مدیران میانی که ارتباط نزدیکی با تئاتر دارند، درک درستی از ارزش این گونه‌های نمایشی دارند. اما برای مدیران رده‌بالا، هنوز ضرورت این موضوع به‌درستی جا نیفتاده است.

او ادامه داد: یکی از مشکلات نیز این است که نمایش‌های شادی‌آور عمدتاً بداهه بودند و متنی از پیش‌نوشته نداشتند. برخلاف تعزیه که به‌عنوان یک نمایش آیینی و به دلیل حضور شخصیت‌های مقدس، از ابتدا دارای متن مکتوب بوده و این خود سبب حفظ ساختار آن شده، نمایش‌های شادی‌آور این ویژگی را نداشتند. حتی نقالی هم با وجود اینکه بداهه‌هایی داشت اما طومارهای مکتوب از اجراها موجود بود. اما در نمایش‌های شادی‌آور، چه عروسکی و چه زنده، این فقدان متن نوشتاری از پیش، کار بازسازی را بسیار سخت‌تر کرده است.

این پژوهشگر و مدرس تئاتر بیان کرد: با این حال، نباید فراموش کنیم که تلاش‌هایی در این زمینه صورت گرفته و اسناد و مواد خام اولیه برای این نوع نمایش‌ها هنوز وجود دارد. افزون بر آن، نسل جوانی هم هستند که از طریق آموزش‌های غیررسمی یا شرکت در کارگاه‌ها تا حدودی این سبک‌ها را فرا گرفته‌اند. بنابراین، اگر همین حالا هم اقداماتی آغاز شود، می‌توان این نمایش‌ها را بازسازی و زنده کرد. اما این نیاز به همت و عزم جدی دارد—همت از سوی نهادهای مسئول و توجیه مدیران ارشد که متوجه شوند این هم بخشی از میراث ناملموس فرهنگی ماست که باید حفظ شود و حتی در سطح جهانی به ثبت برسد. 

او ادامه داد: اساساً در همه‌ جای جهان، نمایش‌های شادی‌آور همواره با فضایی کارناوالی همراه بوده‌اند و این بخشی از طبیعت آن‌هاست. باید این واقعیت را پذیرفت، شناخت و از ظرفیت آن بهره گرفت نه اینکه آن را کنار گذاشت. این نوع نمایش‌ها به‌عنوان یک راه برای تخلیه روانی مردم و ایجاد نشاط اجتماعی شناخته می‌شد. نمایش‌های شادی‌آور ایرانی نیز از این جنبه برخوردارند و به‌ویژه با استفاده از زبان کمدی جهانی، توانسته‌اند جایگاه خود را در عرصه تئاتر حفظ کنند. این نمایش‌ها اصول و قواعد خاص خود را دارند که در طول تاریخ ثبت و ضبط شده‌اند. بسیاری از کارشناسان و پژوهشگران تئاتر مانند آقای نصیریان، بیضایی، فتحعلی‌بیگی و حتی خود من در کتاب‌هایی که در زمینه مضحکه‌های قرن ۱۳ و ۱۴ تالیف کرده‌ام به این اصول اشاره کرده‌ایم. این قواعد و تکنیک‌ها می‌توانند در تولید نمایش‌های معاصر نیز مورد استفاده قرار گیرند.

ناصربخت بیان کرد: نمایش‌های شادی‌آور ایرانی ظرفیت‌های زیادی برای ارتباط برقرار کردن با مخاطبان امروزی دارند و می‌توانند در تئاتر معاصر همچنان موثر باشند. استفاده از این میراث نه‌تنها می‌تواند به پویایی تئاتر ایران کمک کند، بلکه می‌تواند به تئاتر جهانی نیز پیشنهادات جدیدی بدهد. در واقع، همانطور که نمایش تعزیه بیشتر شناخته شده و در دیگر نقاط جهان اجرا می‌شود، نمایش‌های شادی‌آور ایرانی هم می‌توانند در سطح جهانی مطرح شوند و از آن‌ها استفاده شود. 

این هنرمند درباره ثبت اشیا و آکسسوارهای مرتبط با نمایش‌های آیینی گفت:  در دهه ۸۰، طرح تأسیس موزه نمایش‌های ایرانی توسط دکتر عزیزی و دکتر صالح‌پور با همکاری شما تنظیم و ثبت شد. این موزه قرار بود در یک ساختمان مخصوص که در ابتدا توسط مرکز هنرهای نمایشی خریداری شده بود، راه‌اندازی شود. اما این پروژه به دلیل تغییرات مدیریتی و عدم پیگیری کافی، متوقف شد و حتی تئاتر نصر که قرار بود به موزه تبدیل شود نیز نیمه‌کاره رها شد. این ناتمامی پروژه‌ها به‌ویژه در بخش‌های فرهنگی، به‌ویژه تئاتر، به‌دلیل تغییرات مکرر مدیریت‌ها و اولویت‌های فرهنگی در کشور رخ می‌دهد. متأسفانه در بسیاری از مواقع، توجه به این پروژه‌ها در مقابل مسائل دیگر کمتر قرار می‌گیرد و بعضی مواقع نیز بودجه‌های کم تخصیص داده‌شده به تئاتر، باعث شده که این مسائل به فراموشی سپرده شوند. برای مثال، در سال جاری، هنوز جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی اعلام فراخوان نکرده است و حتی مدیرکل هنرهای نمایشی هم هنوز مشخص نشده است. این نشان می‌دهد که بسیاری از برنامه‌های فرهنگی و هنری بدون پیگیری کافی رها می‌شوند و در عمل هیچ‌گونه تحولی در این حوزه‌ها ایجاد نمی‌شود.

او ادامه داد: در ۴۰ سال اخیر، جمع‌آوری اسناد نمایش‌های ایرانی، به‌ویژه نمایش‌های آیینی و سنتی، از جمله تعزیه و نمایش‌های شادی‌آور، در قالب دفاتر مختلف و مقالات پژوهشی توسط کانون نمایش‌های آیینی و جشنواره‌های مرتبط آغاز شده است. این اسناد با حمایت انتشارات نمایش، به چاپ رسیدند و به‌ویژه در مجله نمایش و فصلنامه تئاتر منتشر شدند. این فرآیند، به حفظ و انتقال این آثار کمک کرده و به ارتقای پژوهش‌ها در این زمینه پرداخته است.

این پژوهشگر درباره نقش انتشارات نمایش در ثبت و ضبط آیین‌ها گفت: انتشارات نمایش نقش بسیار مهمی در ثبت و ضبط پژوهش‌های آیینی- سنتی داشته و به طور مستمر در انتشار اسناد پژوهشی و مجموعه مقالات مرتبط با نمایش‌های ایرانی به ویژه تعزیه و نمایش‌های سنتی، فعال بوده است. از آنجایی که این انتشارات با کانون نمایش‌های آیینی و جشنواره نمایش‌های سنتی همکاری تنگاتنگی داشت، توانسته تعداد زیادی از آثار و پژوهش‌ها را جمع‌آوری و منتشر کند.

او با تاکید بر اهمیت کارهای پژوهشی و برگزاری سمینار در این زمینه اظهار کرد: سمینارهای مختلفی در طول زمان برگزار شد که در آن، پژوهشگران، استادان و پیشکسوتان حوزه تئاتر در زمینه نمایش‌های سنتی و آیینی صحبت کردند و نتایج این گفتگوها و پژوهش‌ها در قالب مقالات منتشر شد. این مقالات به‌ویژه از دوره سیزدهم جشنواره‌ها به صورت رسمی و در قالب مجموعه مقالات به چاپ رسیدند و به این ترتیب یک گنجینه پژوهشی برای دانشجویان و پژوهشگران این حوزه فراهم آمد.

ناصربخت در پایان سخنانش با اشاره به تأثیرات اجتماعی و آموزشی انتشارات نمایش در دیده شدن نمایش‌های آیینی و سنتی گفت: اقدامات انتشارات نه تنها باعث حفظ و انتقال دانش در داخل جامعه ایران شد، بلکه با ارتباطات بین‌المللی که از طریق انتشارات و جشنواره‌ها برقرار شد، فرهنگ نمایش‌های ایرانی را به دیگر کشورها معرفی کرده و موجب ارتقای سطح علمی در حوزه تئاتر در سطح جهانی شد. این پروسه به شکل مستقیم و غیرمستقیم به افزایش آگاهی عمومی و به ویژه به دانشجویان تئاتر کمک کرد تا از این گنجینه‌های علمی و تاریخی بهره‌برداری کنند.